213
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

اگر ما نظر هم بکنیم در حصول معرفت، عوامل دیگر نیز تأثیر دارد و حصول معرفت به طور کامل تحت سلطه و اختیار ما نیست.

ب) نظر و استدلال، نخستین تکلیف

معتقدان به اکتسابی بودن معرفة اللّه در پی اثبات ادعای خودشان کوشیدند، ابتدا ثابت کنند نظر و فکرِ صحیح، به علم (سکون نفس) می‌انجامد، نه ظن و یا جهل. آنان برآنند که اگر نظر به ظنی بیانجامد که سکون نفس را به همراه ندارد یا تولید جهل کند، دیگر تشخیص حق از باطل ممکن نخواهد بود.۱ بر این اساس، بیان کردند هر عاقلی در نفس خویش ترس و اضطراب (خوف) حس می‌کند که تنها راهِ برون‌رفت از آن نظر و فکر است و در نتیجه، به وجوب عقلی نظر رأی دادند. به بیان دیگر، وجه وجوب نظر و تأمل، دوری‌گزینی از ترس از ضرری است که عاقل احتمال می‌دهد در صورت تأمل نکردن، به آن مبتلا می‌شود و چه‌بسا از سَخَط و عقاب خداوند در امان نباشد؛ فرقی هم نمی‌کند ضرر قطعی باشد یا ظنی.۲

بنابراین، چون وجوب نظر در واقع، منوط به ایجاد انگیزه درونیِ خوف و اضطراب است، این ترس معمولاً در عاقل، از راه اختلاط با مردم و مشاهده اختلاف آنان در مسئله خدا، یا از طریق شنیدن دعوت مبلغان و داستان‌سرایان، و یا حتی عامل مستقیم بیرونی بیمِ انذاردهندگان حاصل می‌شود و گرنه بر خداوند واجب است که این خوف و اضطراب را در سَمع و قلب مکلّف ایجاد کند که در اصطلاح به آن «خاطر» می‌گویند.۳

1.. ‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۹۷، ۱۰۷ و ۱۱۴.

2.. همان، ص۳۵۸ـ۳۵۹.

3.. ‌قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ص۳۶-۳۷؛ همو، المغنی، ج۱۲، ص۳۸۸-۳۸۹؛ ملاحمی، الفائق، ص۸.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
212

اضطراری هم می‌شود شناخته شود؛ همان‌گونه که هر چیزی که معرفتش غیر استدلالی (ضروری) است، با استدلال و نظر هم می‌شود بدان شناخت حاصل کرد.۱ یکی از مثال‌هایی که معمولاً آنان ذکر می‌کنند آن است که معرفت به این‌که «زید» در داخل خانه است، هم می‌شود اضطراری و بدون استدلال و با مشاهده حاصل شود، و هم می‌شود به وسیله خبر نبی یا فردی دیگر، تحقق یابد.۲

سرانجام نادیده گرفتن ملاک ومعیار اصحاب معارف در اضطراری بودن معرفت، بدان‌جا انجامید که ملاحمی خوارزمی (م ۵۳۶) بیان کرد: اگر مقصود از اضطراری بودنِ همه معارف آن است که همه آنها ابتدائاً و بدون نظر و تأمل در انسان‌ها حاصل‌اند، این خلاف وجدان است!۳ و اگر مقصود آن است که علوم با نظر و استدلال حاصل می‌شوند، ولی ضروری‌اند، غرض ما حاصل شده مبنی بر این‌که علوم دینی محتاج نظر و استدلال‌اند.۴

ملاحمی در واقع، با نادیده گرفتن معیار معرفت اضطراری جاحظ و اصحاب‌ معارف می‌گوید: اگر منظور جاحظ آن است که انسانِ حی، معرفتش با نظر حاصل است، این اختلاف، در واقع، اختلاف لفظی است، اما اگر منظور او آن است که علم بدون نظر حاصل می‌شود، پاسخش آن است که ما بالوجدان علم را تابع نظر می‌بینیم که به سبب آن ایجاد می‌شود؛۵ در حالی که تمام حرف جاحظ آن بود که

1.. ابو رشید نیشابوری، المسائل فی الخلاف بین البصریین و البغدادیین، ص۳۳۰.

2.. همان، ص۳۳۲. همان‌طور كه پیداست، شیوخ بصری چون ابوعلی و ابوهاشم، معرفت حاصل از خبر نبی را اكتسابی می‌دانند در حالی‌كه از منظر جاحظ اضطراری بود.

3.. این در حالی است که معیار آنان در اضطراری بودن معارف، غیراختیاری بودن معارف بود نه این‌که ابتدائاً و بدون نظر و تأمل حاصل می‌شوند.

4.. ملاحمی، الفائق، ص۴.

5.. همان، ۳۶۹.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20559
صفحه از 285
پرینت  ارسال به