205
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

خوارزمی (۵۳۶) در کتاب المعتمد و الفائق و شاگردان و پیروان آنان نظریه معرفت اکتسابی را تبیین و گسترش دادند.

مخالفان معارف اضطراری و معتقدان به اکتسابی بودن معارف، به طور طبیعی می‌بایست دو کار انجام دهند: نخست استدلال‌ها و شبهات اصحاب‌ معارف را پاسخ دهند و در گام دوم استدلال‌ها و مبانی خویش را در راستای اکتسابی بودن معارف، تبیین کنند.

رد استدلال‌ها و شبهاتِ اصحاب معارف

الف) سکون نفس، ملاک تشخیص حق از باطل

معتقدان به معارف اکتسابی، ملاک علم را «سکون نفس» می‌دانند و همان را معیار سنجش حق از باطل به شمار می‌آورند و در پاسخ به شبهه جاحظ که اگر معیار تمییز حق و باطل، سکون نفس باشد، این معیار هم در حق و هم در باطل وجود دارد، بیان می‌کنند سکون نفسِ اهل باطل با عارض شدن شبهه از بین می‌رود و متزلزل می‌شود،۱ در حالی که اهل حق اگر از راه صحیح نظر کرده باشند با شبهه زائل نمی‌شود.۲

اما پاسخ ابوعلی جبایی به این شبهه که اگر اهل حق، سکون نفس دارند، پس چرا برخی آنان از حق عدول کرده و به باطل می‌پیوندند؟ آن است که اساساً عدول و رجوع از مذهبی به مذهب دیگر بر فساد و بطلان دلالتی ندارد؛ چنان‌که ثبوت و ماندن بر عقیده‌ای هم نمی‌تواند دلیل بر حقانیت باشد،۳ بلکه بازگشت از مذهبی به

1.. همان، ص۱۹۸ـ۱۹۹.

2.. همان، ص۲۰۱ـ۲۰۴.

3.. ‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۲۰۰ـ۲۰۱.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
204

اکتسابی بداند، در واقع، گمان کرده خداوند بندگان را بدون آن‌که ‌شناختی از او داشته باشند، مکلّف ساخته است؛ از این‌رو، معتقد بود معرفت در مرحله اول باید اضطراری باشد تا تکلیف صحیح باشد: «ان المعرفة اضطرار الابتدا لیصح التکلیف للعارفین».۱ با این بیان او به زعم خود هم مشکل تکلیف نخستین را و هم صحت استدلال بر خداوند متعال و دیگر امور را حل کرد.

اما ابوعلی جبایی (م ۳۰۳) بیش‌ترین و مهم‌ترین نقش را در مخالفت با اندیشه اضطراری بودن معارف داشته است. او با نگارش کتاب نقض المعرفة۲ و نیز کتاب الاسماء والصفات۳ به ردّ اصحاب‌ معارف و به‌ویژه جاحظ پرداخت.

پس از او ابوهاشم جبایی (م ۳۲۱) با نگارش کتاب‌هایی چون نقض الالهام۴ و الاوامر،۵ جامع الصغیر۶ و البغدادیات۷ در انکار اضطراری ‌بودن معارف و اثبات اکتسابی ‌بودن آن کوشید. نیز در مدرسه بغداد ابوالقاسم کعبی (م۳۱۹) در کتاب اوائل المقالات۸ در انکار اصحاب‌ معارف مؤثر بود. سپس ابوعبداللّه بصری (م ۳۶۹/ ۳۹۹) در کتاب العلوم،۹ قاضی عبدالجبار معتزلی (م ۴۱۵) در کتاب شرح الاصول الخمسة و المغنی، ابوالحسین بصری (م ۴۳۶) و بعدها ملاحمی

1.. همان.

2.. ابن ندیم، الفهرست، ص۲۱۰؛ ‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۲۳۵ و ۳۷۲.

3.. ‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۵۱۲. ابوعلی استدلال معاصران از معتقدان به معرفت اضطراری چون احمد بن علی شطوی را هم مدّ نظر داشته و پاسخ آنها را هم می‌داده است (نک: همان، ص۳۶۳ـ۳۶۴).

4.. ‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۲۳۵.

5.. همان، ص۱۹۰.

6.. همان، ص۱۳۲، ۴۶۵.

7.. همان، ص۶۰و۳۸۷.

8.. همان، ص۲۰۲.

9.. همان، ص۲۳۵.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20719
صفحه از 285
پرینت  ارسال به