فإذا استحکمت هذه الأمور فی قلبه وثبتت فی خلده وصحت فی معرفته فهو حینئذ بالغ محتمل وعند ذلک یسخّر اللّه سمعه للخبر المثلج أو بصره لمعاینة الشاهد المقنع على یدی الرسول الصادق، ولا یترکه هملاً ولا یدعه مغفلاً، وقد عدل طبعه وأحکم صنعه ووفّر أسبابَه، فلا یحتاج عند معاینته رسولاً یُحیی الموتى ویُبرئ الأکمه والأبرص ویُفلق البحر إلى تفکیر ولا تمثیل ولا امتحان ولا تجربة، لأنه قد فرغ من ذلک أجمع.۱
از اینرو، هنگامی که از سوی نبی معجزهای ارائه میشود، با تجارب معرفتیای که دارد، بیاختیار معرفت پیدا میکند این امور (اخبار و معجزات) از دست بشر ساخته نیست و اتفاقی و تصادفی هم نیست.۲
نتیجه آنکه جاحظ تصریح دارد انسان از زمان طفولیت در برخورد با حوادث و افراد مختلف، تجاربی را بهصورت غیر ارادی (اضطراری) کسب میکند و از رهگذر این تجارب، با معانی و مفاهیمی نظیر صدق و کذب، وجوب و امتناع، حق و باطل و امثال آن آشنا میشود و بر اساس آن، در هنگام بلوغ میتواند حق را از باطل
1.. «هنگامی که این امور در قلبش مستحکم و در ذهنش ثابت و در معرفتش صحیح شد، در این حین خداوند متعال گوش او را برای خبر اطمینانبخش و دیدگان او را برای دیدنِ شاهدِ قانعکننده بر دستانِ رسول راستگو تسخیر میکند و او را مهمل و فراموش شده رها نمیکند. [بلکه خداوند] طبع او را متعادل کرد، صنع او را محکم ساخت و اسبابش را کامل گرداند. از اینرو، به هنگام دیدن رسولی که مردگان را زنده میکند و [یا] کور مادرزاد و مبتلا به مرض پیسی را بهبود میبخشد، و [یا] دریا را میشکافد، به تفکر، تمثیل، امتحان و تجربه، احتیاج ندارد؛ زیرا از همۀ آنها فارغ شده است» (جاحظ، المسائل والجوابات فی المعرفة، ص۱۲۰).
2.. بخشی از مطالب جاحظ افتادگی دارد. در آخر میگوید: چارهای از ذكر این مطالب نداشتم به دلیل آن كه اكثر مردم از فهم منظورم عاجزاند وگرنه كلام در معرفت را خلاصه میكردم (جاحظ، المسائل والجوابات فی المعرفة، ص۱۲۰).