193
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

اصحاب معارف

پس از آن‌که بِشر بن معتمر با معیار جدید، همه معارف بشری را اکتسابی و غیراضطراری دانست، برخی معتزلیان بصری و بغدادی با همان ملاک و معیار - اما برخلاف او - همه معارف را اضطراری و خارج از حیطه اراده انسان دانستند که به «اصحاب المعارف» شناخته می‌شوند.

معتقدان به اضطراری بودن همه معارف (اصحاب المعارف) بیشتر از مدرسه اعتزال بصره۱ و از شاگردان بی‌واسطه یا باواسطه نظّام بودند: کسانی چون ابوعلی اسواری (م ۲۴۰)،۲ ابوعثمان جاحظ (م ۲۵۵)،۳ ابوالحسین محمدبن مسلم

1.. از آن‌جا که مشایخ نخستین معتزله در مدرسۀ بصره (همچون ابوهذیل علّاف و پیروانش) و سپس اصحاب المعارف از معتزلیان مدرسۀ بصره، در اضطراری بودن معرفة اللّه با هم اتفاق نظر داشتند، ‌شیخ مفید معتزلیان بصره را مخالف معرفة اللّه اکتسابی معرفی کرده است (‌‌شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۶۱). با بررسی تطوّر و تحول انگارۀ معرفت اضطراری در بین معتزلیان، صحت اجمالی گزارش ‌شیخ مفید دربارۀ اکثر بزرگان مدرسه بصره - به استثناء نظّام - و در عین حال نادرستی دیدگاه «مكدرموت» روشن می‌شود که گزارش ‌شیخ مفید دربارۀ‌ بصریان را خطا پنداشته و گفته است: «آنان [= بصریان] یقیناً بر آن بودند كه انسان باید معرفت خدا را از طریق استدلال به دست آورد» (مکدرموت، اندیشه‌های کلامی ‌‌شیخ مفید، ص۹۳). طُرفه آن‌که او در توجیه گزارش ‌شیخ مفید می‌گوید: «به احتمال قوی سخن وی دربارۀ‌ جهان آخرت است نه در خصوص دنیا؛ چون بصریان معتقد بودند خداوند در آخرت بالضرورة شناخته می‌شود» (همان)، در حالی‌که این دیدگاه از آنِ متأخران از بصری‌ها (جباییان و شاگردانشان) بود که معرفة اللّه و دیگر معارف دینی را اکتسابی می‌دانستند، اما اکثر مشایخ بصری قبل از جبائیان، معرفة اللّه را اکتسابی نمی‌دانستند و حتی نظّام - که یک استثنا بود و معرفة اللّه را اکتسابی می‌دانست - معتقد بود معرفة اللّه در آخرت نیز اکتسابی است (بغدادی، اصول الایمان، ص۲۱؛ ‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۵۱۲).

2.. ‌قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ص۲۵؛ ابن صلاح شرف، شرح الاساس الكبیر، ج۱، ص۱۸۸. ابوعلی اسواری از شاگردان مشترک ابوهذیل علّاف و نظّام است (ابن مرتضی، طبقات المعتزلة، ص۷۲).

3.. از شاگردان بارز نظّام (ابن مرتضی، طبقات المعتزلة، ص۵۰). از ویژگی‌ها او شناخت و آشنایی او با میراث كلامی امامیه - به ویژه هشام بن حكم - است (نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۳ و ۴۹۱).


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
192

بنابراین، از منظر بشر، نخستین تکلیفْ معرفت و شناخت خداوند است. او هم برای تحقق معرفة اللّه - همانند نظّام - معتقد است که خداوند در قلب انسان‌ها باید «خاطر» و «داعی» بیافریند تا انگیزه‌ برای کسب معرفت ایجاد شود، اما برخلاف او وجود دو خاطر در قلوب انسان‌ها را لازم و ضروری نمی‌داند، بلکه معتقد است گاهی اوقات شخصِ مختار، از وجود دو خاطر بی‌نیاز است؛ چنان‌که نخستین شیطانی که خداوند متعال خلق کرد، تنها خاطر مثبت داشته است و در واقع، برای او شیطانی وجود نداشت تا خاطر منفی۱ ایجاد کند؛ پس آشکار و روشن می‌شود که ایجاد دو خاطر خوب و بد در انسان‌ها ضروری و لازم نیست.۲ از اندیشوران مدرسه بغداد، دیدگاه ابوجعفر اسکافی، جعفربن حرب، جعفربن مبشر و ابوالقاسم کعبی، گزارش شده است که آنان نیز اصطلاحاً از «اصحاب المهلة» بودند و بر آن بودند که عاقل پس از شناخت خود باید مهلت داشته باشد تا معرفة اللّه و دیگر معارف اعتقادی را کسب کند.۳ به بیان دیگر، آنان نیز معرفة اللّه را ضروری/ اضطراری نمی‌دانستند.

فشرده ‌سخن آن‌که بِشر بن معتمر، در مسئله معرفت اضطراری، تلاش کرد تا اثبات کند که با همان ملاک و معیار امامیه، اهل حدیث، غیلانیه و ابوهذیل علّاف، معارف نه‌تنها اضطراری نیستند، بلکه اختیاری و فعل انسان‌اند و به بیان دیگر تحت سلطه انسان‌اند و حتی معارف به دست آمده از طریق حواس پنج‌گاه نیز اختیاری و غیراضطراری است و این بدان سبب بود که او به رابطه سببیّت و حتمیّت میان مقدمات معرفت و حصول معرفت، قائل بود.

1.. پیداست بشر بن معتمر خاطر منفی را از سوی شیطان می‌داند در حالی كه نظّام، هر دو خاطر را از سوی پروردگار می‌دانست و آن را با حكمت و عدالت خداوند توجیه می‌كرد (اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۲۷؛ بغدای، اصول الایمان، ص۱۲۷).

2.. اشعری، همان، ص۴۲۸.

3.. بغدادی، اصول الایمان‌، ص۱۶۹ و ۲۰۶.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20917
صفحه از 285
پرینت  ارسال به