«اضطراری» است. آنان با عنوان «اصحاب المعارف»۱ و به سبب اعتقاد به فرآیند طبعیِ برخی معارف، به «اصحاب الطبایع» شهره شدند.۲
به نظر میرسد توجه به مفهوم و معیار معرفت اضطراری از منظر صاحبان اندیشه، در شناخت دقیق نظریههای معرفتشناختی آنان از اهمیت شایانی برخوردار است و بیتوجهی یا نادیده گرفتن آن سبب خلط برخی مباحث در طول تاریخ تفکر کلامی شده است.
مشایخ نخستین
ابوهذیل علّاف
هرچند از بنیانگذاران و مشایخ نخستین اعتزال، مطلبی به دست ما نرسیده است، اما از ابوهذیل علّاف (م ۲۲۶ / ۲۳۵) که از سوی عثمان الطویل، شاگردِ باواسطه واصل بن عطا است،۳ گزارشهایی بجا مانده است که او هم مانند جمهور اندیشوران امامیه، اهل حدیث و غیلانیه (قدریه)، معرفة اللّه را نخستین تکلیف نمیدانست و بر آن بود شناخت خداوند و شناخت دلیلی که به معرفة اللّه میانجامد، ضروری است، اما دیگر معارف - چه معارف حسی و چه معارف غیرحسی (نظری) - اختیاری و اکتسابیاند؛ با این حال، خداوند میتواند با نقض عادت، آنها را هم بالضرورة ایجاد کند:
۰.وقال أبوالهذیل: معرفة اللّه ومعرفة الدلیل الداعی إلى معرفته بالضرورة،