177
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

عقل، در واقع، با ایمان و تسلیم واقعی ناسازگار است و لازمه آن نوعی تکذیب رسالت است.

از منظر آنان دلایل متقن سمعی و عقلی را از نبی خدا باید اخذ کرد؛ زیرا رسول اللّه صلی الله علیه و اله اَعلم و اَعقل از همه عقلای عالم هستند، هم در فهم حقیقت توحید، صفات و افعال و هم در بیان آن و همچنین از همه مشفق‌تر و ناصح‌تر بوده‌اند و بهترین بیان را به کار بسته‌اند۱ و در یک کلام، حدیث‌گرایان اهل سنت بر این باوراند که علوم الهی و دینی را باید از طریق کتاب و سنت به دست آورد. پیش فرض این باور آن است که هر چه حضرت رسول صلی الله علیه و اله می‌فرماید حق است، هوای نفس نیست (وما ینطق عن الهوی) و باید از آن اطاعت و پیروی کرد.۲

در سیره عملی برخی از حدیث‌گرایان اهل سنت، دلیل عقلی که در تأیید محتوای کتاب و سنت باشد پذیرفته و مقبول است؛ البته، آنان خود را از بیان مستقلِ عقلی بی‌نیاز می‌پنداشتند و بر این باور بودند که شرع، ادله عقلی را در بیان توحید و صفات بیان کرده است.

با این حال، گاهی برای اسکاتِ خصم و به ناچار در مقام مخاصمه از احتجاج عقلی بهره می‌بردند؛ مانند مناظره مشهور عبدالعزیز بن یحیی کنانی (م ۲۴۰) با بشر بن غیاث مریسی (م ۲۱۸) در مسئله خلق قرآن ‌که بشر مریسی در پایان مناظره از عبدالعزیز کنانی می‌خواهد تا با نظر و قیاس موضوع را پی بگیرند و او پذیرفت۳ و نیز احتجاج احمد بن حنبل علیه جهمیه با روش قیاس اولویت، در این‌که خداوند متعال بر جمیع خلقش احاطه دارد بی‌ آن‌که در هیچ‌کدام از آنها باشد۴ و نیز اثبات

1.. ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج۵، ص۳۰.

2.. همان، ج۱۳، ص۱۴۰.

3.. الکنانی، الحیده، ص۸۱ـ۸۵.

4.. «لو ان رجلا کان فی یدیه قدح من قواریر صاف وفیه شراب صاف، کان بصر ابن آدم قد احاط بالقدح من غیر أن یکون ابن آدم فی القدح! فاللّه وله المثل الاعلی قد احاط بجمیع خلقه من غیر أن یکون فی شیء من خلقه» (احمد بن حنبل، الرد علی الزنادقة والجهمیة، ص۲۹۳).


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
176

بنابراین، اگر در مقام اثبات، تعارض‌هایی میان ادله عقلی یا نقلی مشاهده می‌شود گویای آن است که یا دلیل نقلی صحیح نیست و جعلی است یا این‌که دلیل عقلی در واقع، دلیل نیست.

از این‌رو، اصحاب حدیث مخالف نظر و استدلال نبودند، عقل را تخطئه نمی‌کردند، بلکه قلمرو عقل را محدود می‌دانستند. از آن‌جا که اصحاب حدیث کتاب و سنت را مشحون از ادلّه عقلی و تشویق به تعقل و خِرَدورزی می‌دانند و از آن‌جا که به کتاب و سنت ایمان آورده‌اند، تسلیم در مقابل نصوص کتاب و سنت را بی هیچ قیدی قبول داشتند و آن‌ را مقتضای شهادت به توحید و رسالت می‌دانستند و نیز بر آن بودند که رسول خداوند «بلاغ مبین» داشته‌اند و هر آنچه به توحید اسماء و صفات و افعال و قدر و دیگر معارف مربوط بوده را به بهترین شیوه ابلاغ کرده‌اند و به تبع آن تسلیم شدن در مقابل نصوص کتاب و سنت را مشروط به هیچ شرطی نمی‌دانستند؛ زیرا آن را منافی تسلیم مطلق به حساب می‌آوردند.۱

از منظر آنان، متکلمان تسلیم شدن در برابر کتاب و سنت را مشروط به عدم تعارض آنها با عقل دانسته‌اند و این منافات با تسلیم حقیقی و ایمان واقعی دارد،۲ در حالی‌که بسیاری از آیات کریمه قرآن بر تبعیت و تسلیم شدن مطلق در برابر خداوند و رسول تأکید دارند؛ مانند آیه شریفه:

۰.(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللّه وَرَسُولِهِ وَالْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلى‏ رَسُولِهِ وَالْکِتابِ الَّذی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ یَکْفُرْ بِاللّه وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ و الْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً).۳

بنابراین، به زعم محدّثان اهل سنت، مشروط کردن ایمان به عدم تعارض با

1.. ابن‌تیمیه، درء تعارض العقل و النقل، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۸۹؛ ج۵، ص۲۹۷ـ۲۹۸.

2.. نک: الشهری، الدلیل العقلی عند السلف، ص۵۲ـ۵۳.

3.. سورۀ نساء، آیۀ ۱۳۶.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20791
صفحه از 285
پرینت  ارسال به