است و با توجه به اینکه اهل حدیث معتقدند که کتاب و سنت، کاملترین و برترین استدلالهای عقلی را به کار گرفتهاند و از این طریق عقل انسانها را راهنمایی کردهاند، از نظرگاه آنان هیچگاه تعارضی میان دلیل نقلی صحیح و دلیل عقلی صریح، در مقام ثبوت به وجود نمیآید؛ بر خلاف اهل کلام که تعارض و تناقض میان دلیل عقلی و دلیل نقلی را نهتنها ممکن، بلکه محقق شده میدانند و همواره حکم بر حکومت دلیل عقل بر دلیل نقل میکنند؛ اما چنانکه گذشت، اصحاب حدیث تعارض آن دو در مقام ثبوت را محال میدانند.
در نتیجه، تعارضهای ظاهری در مقام اثبات را اینچنین حل میکنند که معتقدند لازمه تسلیم و ایمان واقعی به خداوند و رسول آن است که به دلائل نقلی بسنده کرده و ادله دیگر که در تعارض کتاب و سنت است را کنار بگذارند.۱
به بیان دیگر، محدّثان اهل سنت بر آن بودند یکی از راههای کشف اینکه دلیل عقلی حقیقتاً دلیل عقلی است آن است که با معیار و سنجه قرآن و حدیث (وحی) سنجیده شود. اگر موافق قرآن و سنت باشد به آن اخذ خواهد شد و گرنه آن دلیل در واقع، «دلیل عقلی» نخواهد بود و شاید این یکی از مهمترین تفاتهای آنان با روششناسی دیگر فرقهها از جمله امامیه و معتزله بوده است.۲ بر این اساس، مالک بن انس (م ۱۷۹) بیان میکرد:
۰.من بشری هستم که خطا یا صواب میکنم، در رأی و نظر من بیندیشید، پس آنچه با کتاب و سنت موافق بود را اخذ کنید و هر آنچه موافق کتاب و سنت نبود را طرد کنید.۳