175
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

است و با توجه به این‌که اهل حدیث معتقدند که کتاب و سنت، کامل‌ترین و برترین استدلال‌های عقلی را به کار گرفته‌اند و از این طریق عقل انسان‌ها را راهنمایی کرده‌اند، از نظرگاه آنان هیچ‌گاه تعارضی میان دلیل نقلی صحیح و دلیل عقلی صریح، در مقام ثبوت به وجود نمی‌آید؛ بر خلاف اهل کلام که تعارض و تناقض میان دلیل عقلی و دلیل نقلی را نه‌تنها ممکن، بلکه محقق شده می‌دانند و همواره حکم بر حکومت دلیل عقل بر دلیل نقل می‌کنند؛ اما چنان‌که گذشت، اصحاب حدیث تعارض آن ‌دو در مقام ثبوت را محال می‌دانند.

در نتیجه، تعارض‌های ظاهری در مقام اثبات را این‌چنین حل می‌کنند که معتقدند لازمه تسلیم و ایمان واقعی به خداوند و رسول آن است که به دلائل نقلی بسنده کرده و ادله دیگر که در تعارض کتاب و سنت است را کنار بگذارند.۱

به بیان دیگر، محدّثان اهل سنت بر آن بودند یکی از راه‌های کشف این‌که دلیل عقلی حقیقتاً دلیل عقلی است آن است که با معیار و سنجه قرآن و حدیث (وحی) سنجیده شود. اگر موافق قرآن و سنت باشد به آن اخذ خواهد شد و گرنه آن دلیل در واقع، «دلیل عقلی» نخواهد بود و شاید این یکی از مهم‌ترین تفات‌های آنان با روش‌شناسی دیگر فرقه‌ها از جمله امامیه و معتزله بوده است.۲ بر این اساس، مالک بن انس (م ۱۷۹) بیان می‌کرد:

۰.من بشری هستم که خطا یا صواب می‌کنم، در رأی و نظر من بیندیشید، پس آنچه با کتاب و سنت موافق بود را اخذ کنید و هر آنچه موافق کتاب و سنت نبود را طرد کنید.۳

1.. نک: ابن‌تیمیه، مجموع فتاوی، ج۱۳، ص۱۴۲ـ۱۴۳.

2.. در روش‌شناسی آنان سنجه و معیار نقل (کتاب و سنت) عدم مخالفت با عقل است.

3.. ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، ج۲، ص۳۲. «انما انا بشرٌ أخطئ و أصیب، فانظروا فی رأیی، فما وافق الکتاب و السنة فخذوه و کل ما لم یوافق الکتاب و السنة فاترکوه».


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
174

بهتر از آن را آورده است.۱

پیداست که از منظر ابن تیمیه نگاه اهل حدیث به نصوص قرآن و حدیث، صِرفِ خبر تعبدی و تقلیدی نیست، بلکه آنان برخی متون دینی را به مثابه تنبیه و ارشاد عقل در شناخت امور می‌دانستند. به بیان دیگر، عقل را در دانش و نتایجش محتاج راهنمایی‌های شرع می‌دانستند.۲ بر این اساس، چون معتقد بودند که بهترین و کامل‌ترین ادله عقلی در نصوص کتاب و سنت موجود است، خود را از خِرَدورزیِ خارج از عرف کتاب و سنت، بی‌نیاز می‌پنداشتند و آن ‌را عبث و بیهوده تلقی می‌کردند، بلکه در مقابل آن موضع می‌گرفتند؛ زیرا در واقع، ادله اهل کلام با پوشش عقل را حقیقتاً دلیل عقلی نمی‌دانستند، بلکه ‌آن ‌را جهل می‌دانستند.۳

کوتاه سخن آن‌که اهل حدیث در ظاهر مخالف تعقل و نظر نبودند، اما چون معتقد بودند خود غریزه عقل نیازمند راهنمایی سمع است، عقل را در پرتو سمع و هم‌راستای آن می‌نگریستند و برای خِرَدورزی و تعقل هم، نوع استدلال‌ها و برهان‌های موجود در کتاب و سنت را برای فهم و عمل به مقتضای آن، کافی می‌دانستند؛ از این‌رو، خِرَدورزی خارج از عرف کتاب و سنت را بیهوده می‌دانستند، همان‌گونه که استدلالی که مخالف محتوایی کتاب و سنت باشد را - در واقع - جهل به شمار آورده و نام تعقل و استدلال بر آن نمی‌نهادند.

تعارض عقل و نقل

با توجه به نوع نگرش اهل حدیث به عقل و کارکرد آن که نیازمند راهنمایی سمع

1.. «ففی القرآن من بیان اصول الدین التی تعلم مقدماتها بالعقل الصریح ما لا یوجد مثله فی کلام احد من الناس، بل عامة ما یأتی به حذاق النظار من الادلة العقلیة یأتی القرآن بخلاصتها وبما هو أحسن منها» (ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج۱۲، ص۸۱).

2.. ‌‌شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۴۴.

3.. نک: الشهری، الدلیل العقلی عند السلف، ص۶۹.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20794
صفحه از 285
پرینت  ارسال به