فیه والمناظرة. وبقوله صلی الله علیه و اله: «تفکّروا فى خلق اللّه، ولا تفکروا فى اللّه»، مَنعَ من النظر فى معرفته تعالى؛ ولو صح النظر، لکان هذا النظر أولی بالصحة. وبقوله صلی الله علیه و اله: «ان اللّه تعالى کَرِه لکم ثلاثاً: «قیل وقال»، و«کثرة السؤال»، و«اضاعة المال»». والنظر یقتضی قیل وقال؛ فیجب أن یکون محرماً. وقد روى عنه صلی الله علیه و الهأنه أنکر على أصحابه تنازُعَهم فى القدر، وقال لهم: «أ لهذا خُلِقتُم، أم بهذا اُمِرتُم؟» وکل ذلک یوجب ترک النظر، والاعتماد على ما جاء به الکتاب والسّنة.۱
حاصل آنکه در گزارشهای تاریخی، اهل حدیث همه معارف را اضطراری میدانستند، همانگونه که معرفة اللّه و معرفة النبی و معرفة الشریعة را اضطراری و غیراکتسابی میپنداشتند. آنان عقل را در رسیدن به معرفت، مستقل و خودبنیاد نمیدانستند و عقل را نیازمند راهنماییهایی سمع میدانستند؛ از اینرو، تعقل و تفهم از متن و نص را در امور دینی مهم و لازم میخواندند، نه نظر و استدلال را.
آنان برای اثبات همین ادعا نیز به ادله سمعی (آیات و روایات) تمسک میکردند و چون کلام و مناظره و همچنین نظریهپردازی را حرام و نکوهیده میشمردند، هیچگاه به تبیین انگاره معرفتی خود نپرداختند؛ به همین جهت دیگران و اغلب