159
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

فیه والمناظرة. وبقوله صلی الله علیه و اله: «تفکّروا فى خلق اللّه، ولا تفکروا فى اللّه»، مَنعَ من النظر فى معرفته تعالى؛ ولو صح النظر، لکان هذا النظر أولی بالصحة. وبقوله صلی الله علیه و اله: «ان اللّه تعالى کَرِه لکم ثلاثاً: «قیل وقال»، و«کثرة السؤال»، و«اضاعة المال»». والنظر یقتضی قیل وقال؛ فیجب أن یکون محرماً. وقد روى عنه صلی الله علیه و الهأنه أنکر على أصحابه تنازُعَهم فى القدر، وقال لهم: «أ لهذا خُلِقتُم، أم بهذا اُمِرتُم؟» وکل ذلک یوجب ترک النظر، والاعتماد على ما جاء به الکتاب والسّنة.۱

حاصل آن‌که در گزارش‌های تاریخی، اهل حدیث همه معارف را اضطراری می‌دانستند، همان‌گونه که معرفة اللّه و معرفة النبی و معرفة الشریعة را اضطراری و غیراکتسابی می‌پنداشتند. آنان عقل را در رسیدن به معرفت، مستقل و خودبنیاد نمی‌دانستند و عقل را نیازمند راهنمایی‌هایی سمع می‌دانستند؛ از این‌رو، تعقل و تفهم از متن و نص را در امور دینی مهم و لازم می‌خواندند، نه نظر و استدلال را.

آنان برای اثبات همین ادعا نیز به ادله سمعی (آیات و روایات) تمسک می‌کردند و چون کلام و مناظره و همچنین نظریه‌پردازی را حرام و نکوهیده می‌شمردند، هیچ‌گاه به تبیین انگاره معرفتی خود نپرداختند؛ به همین جهت دیگران و اغلب

1.. «اصحاب «ترک نظر» را معلق ‌کردند به حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و اله که فرمودند: هنگامی که ذکر قَدَر می‌شود، خودداری کنید. هنگامی که ذکر نجوم و اصحاب من می‌شود، خودداری کنید [بحث نکنید]. آنان گفتند: رسول خدا از نظر در قدر و از مناظره در باب قدر، منع کردند. همچنین به حدیث دیگر از رسول خدا [استناد کردند] که فرمود: در خلق خدا تفکر کنید و دربارۀ خدا تفکر نکنید. حضرت از نظر در معرفة اللّه منع کردند، اگر نظر صحیح بود، معرفة اللّه اولی به صحت بود. همچنین به حدیثی دیگر استناد کردند که فرمود: «خداوند برای شما از سه چیز اکراه دارد: قیل و قال، کثرت سؤال و پایمالی اموال». نظر، مقتضی قیل و قال است، پس واجب است که حرام باشد. همچنین از رسول خدا صلی الله علیه و اله نقل شده است که اصحابش را از کشمکش در قدر برحذر داشتند و به آنان فرمودند: آیا شما برای این (بحث قدر) آفریده شده‌اید یا به این فرمان داده شده‌اید؟، همۀ اینها ترک نظر و اعتماد بر محتوای کتاب و سنت را واجب می‌کنند» (‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۱۷۸).


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
158

است که عاقل را بر کیفیت استدلال آگاه می‌سازد و در ابتدای تکلیف در عالم، باید رسولی باشد. اصحاب حدیث با آنان (امامیه) موافق‌ هستند و معتزله و خوارج و زیدیه برخلاف آن متفقند و می‌پندارند عقل‌ها به تنهایی و مجرد از سمع، عمل می‌کنند.۱

از این‌رو، در گزارش‌های تاریخی، اهل حدیث نه‌تنها اعتقادی به وجوب نظر به‌عنوان نخستین تکلیف نداشتند، بلکه اساساً باوری به اصل وجوب نظر و استدلال نداشتند و بر اساس ظواهر برخی آیات و روایات، التزام به نص و تبعیت از خداوند و پیغمبر را تنها راه رسیدن به صلاح و فلاح می‌پنداشتند. در گزارش قاضی عبدالجبار، چنین آمده است که آنان با تمسک به برخی آیات و روایات از جمله آیه (وَنَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ)۲ و (ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ)۳ (وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ، فَحُکْمُهُ إِلَى اللّه)۴ و دیگر آیات شریفه، اولاً عدم وجوب نظر، ثانیاً عدم کفایت نظر و ثالثاً لزوم مراجعه به نص و پیروی از خداوند و رسول را به‌جای نظر و استدلال، استنباط کرده‌اند.۵ همان‌گونه که با تمسک به احادیث نبوی و آثار اصحاب نبی، خواسته‌اند عدم کفایت نظر و استدلال را اثبات کنند:

۰.وقد تعلقوا بما روى عنه صلی الله علیه و اله أنه قال: «اذا ذُکر القدر فامسکوا، واذا ذُکرت النجوم فامسکوا، واذا ذُکر أصحابى فامسکوا». قالوا: فمَنَعَ صلی الله علیه و اله من النظر

1.. ‌‌«واتفقت الإمامیة على أن العقل محتاج فی علمه ونتائجه إلى السمع وأنه غیر منفک عن سمع ینبه العاقل على کیفیة الاستدلال وأنه لا بد فی أول التکلیف وابتدائه فی العالم من رسول ووافقهم فی ذلک أصحابُ الحدیث، وأجمعت المعتزلة والخوارج والزیدیة على خلاف ذلک وزعموا أن العقول تعمل بمجردها من السمع والتوقیف» (شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۴۴).

2.. سورۀ نحل، آیۀ ۸۹.

3.. سورۀ قیامت، آیۀ ۱۸.

4.. سورۀ شوری، آیۀ ۱۰.

5.. نک: ‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۱۶۶ـ۱۸۲.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20752
صفحه از 285
پرینت  ارسال به