141
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

افعال یکسان نیست؛ گاهی نقش اراده و اختیار انسان در حصول و تحقق فعل به اندازه‌ای است که فعل به او نسبت داده می‌شود؛ اما در برخی امور (مانند معرفت و جهل، غضب و رضا، خواب و بیداری و هدایت)، نقش اراده و اختیار انسان در تحقق آن به قدری ناچیز است که به شمار نمی‌آید و آن فعل به خداوند و نه به انسان نسبت داده می‌شود؛ گرچه در همین امور هم انسان در مقدمات و فرآیند تحقق آنها نقش قابل توجهی دارد.

نکته دیگر که از نوع تبویب و چینش خاص روایات الکافی، به دست می‌آید آن است که او روایات معارف اضطراری را در ابواب آخر «کتاب التوحید» آورده و روایات مربوط به معرفت فطری و موهوبیِ در عالم ذر را در ابوابی مستقل و در «کتاب الایمان والکفر» ذکر کرده است،۱ و این چینش نشان می‌دهد که از منظر او مقصود از «المعرفة» در روایت باب «التعریف و البیان» که صنع اللّه و اضطراری خوانده شده است، خصوص معرفت فطری (اضطراری به معنای خاص) نیست و الّا همه این روایات را یک‌جا و در کنار هم یا پشت سر هم ذکر می‌کرد۲، بلکه چنان‌که پیشتر بیان شد، فراتر از آن، همه معارف بشری - اعم از دینی و غیردینی - مورد نظر است. افزون بر این، این‌که در آغاز کتاب توحید، از امکان اثبات پروردگار عالم از طریق استدلال عقلی، از حدوث عالم سخن به میان ‌آورده و نقش عقل را در معرفة اللّه در حدّ «خروج عن الحدین» و «ادنی المعرفة» به رسمیت شناخته است

1.. کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۲.

2.. بنابراین، برداشت بسیاری از شارحین کافی درست نیست که پنداشته‌اند المعرفة در روایات باب التعریف و البیان به معنای معرفت فطری (اضطراری به معنای خاص) است. (لعلّ المراد بالبيان توضيحه تعالى معرفته ومعرفة رسوله والأئمّة علیهم السلام في الميثاق وبالتعريف تعريف الرّسول والأئمّة تلك المعارف والأحكام للامّة في هذا العالم وبلزوم الحجّة أنّ الحجّة لا تلزم إلّا بعد البيان والتعريف وبالجملة المقصود من هذا الباب أنّ الأحكام الاصوليّة والفروعيّة كلّها توقيفيّة لا يمكن معرفة شي‏ء منها إلّا بالبيان والتعريف‏...) (ملاصالح مازندرانی، شرح الکافی، ج۵، ص۵۹).


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
140

در ادامه، از باب «التعریف و البیان و لزوم الحجة» تا باب «الهدایة من اللّه» از کتاب توحید (چهار باب آخر)، به اِفاضی و اِعطایی بودن معرفت و هدایت از جانب پروردگار متعال، اشاره کرده است. بنابراین، از این‌که کلینی روایات معرفت و هدایت را در «کتاب التوحید» و در بخش روایات مربوط به توحید افعالی ذکر کرده است، به دست می‌آید که در نظر او حصول «معرفت» و «هدایت» فعلِ خداوند متعال و صنع اللّه است و از این‌که ابواب مربوط به «معرفت» را پس از ابواب مربوط به «امرٌ بین الامرین و انکار جبر و تفویض، و نیز پس از مباحث مربوط به «استطاعتِ» انسان ذکر کرده است، به دست می‌آید که فعل اللّه (صنع اللّه) بودنِ معرفت در نظام معرفتی کلینی، نه از نوع جبری، بلکه از نوع امر بین الامرینی است؛ زیرا اگر نگاه کلینی به معرفت و هدایت از نوع اضطراری به معنای جبری ‌بود، معقول و منطقی‌تر آن بود که ابواب مربوط به معرفت را پیش از ابواب «لاجبر و لا تفویض» و «استطاعت» ذکر می‌کرد و اساساً آنها را از قلمرو اختیار و اراده انسان جدا می‌ساخت.

بنابراین، این‌که کلینی «کتاب التوحید» را با تعقل و نقش عقل می‌آغازد و با اضطراری و صنع اللّه بودن معرفت و هدایت به سرانجام می‌رساند، نشانه و شاهدی است بر این‌که در نظر او - به رغم آن‌که تعقل و خِرَدورزی در فرآیند معرفت و شناخت نقش دارد - نتیجه و برآیند معرفت و هدایت به دست خداوند و صنع اوست.

کلینی با نقل روایت به این امر اذعان می‌کند که میان اندیشه جبر و تفویض، منزلتی است که از میان آسمان و زمین وسیع‌تر است: «أَوْسَعُ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْض»‏۱، احتمالاً - چنان‌که پیشتر تبیین شد - به این معنا که بین الامرینی بودنِ

1.. همان، ص۱۵۹.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20816
صفحه از 285
پرینت  ارسال به