در ادامه، از باب «التعریف و البیان و لزوم الحجة» تا باب «الهدایة من اللّه» از کتاب توحید (چهار باب آخر)، به اِفاضی و اِعطایی بودن معرفت و هدایت از جانب پروردگار متعال، اشاره کرده است. بنابراین، از اینکه کلینی روایات معرفت و هدایت را در «کتاب التوحید» و در بخش روایات مربوط به توحید افعالی ذکر کرده است، به دست میآید که در نظر او حصول «معرفت» و «هدایت» فعلِ خداوند متعال و صنع اللّه است و از اینکه ابواب مربوط به «معرفت» را پس از ابواب مربوط به «امرٌ بین الامرین و انکار جبر و تفویض، و نیز پس از مباحث مربوط به «استطاعتِ» انسان ذکر کرده است، به دست میآید که فعل اللّه (صنع اللّه) بودنِ معرفت در نظام معرفتی کلینی، نه از نوع جبری، بلکه از نوع امر بین الامرینی است؛ زیرا اگر نگاه کلینی به معرفت و هدایت از نوع اضطراری به معنای جبری بود، معقول و منطقیتر آن بود که ابواب مربوط به معرفت را پیش از ابواب «لاجبر و لا تفویض» و «استطاعت» ذکر میکرد و اساساً آنها را از قلمرو اختیار و اراده انسان جدا میساخت.
بنابراین، اینکه کلینی «کتاب التوحید» را با تعقل و نقش عقل میآغازد و با اضطراری و صنع اللّه بودن معرفت و هدایت به سرانجام میرساند، نشانه و شاهدی است بر اینکه در نظر او - به رغم آنکه تعقل و خِرَدورزی در فرآیند معرفت و شناخت نقش دارد - نتیجه و برآیند معرفت و هدایت به دست خداوند و صنع اوست.
کلینی با نقل روایت به این امر اذعان میکند که میان اندیشه جبر و تفویض، منزلتی است که از میان آسمان و زمین وسیعتر است: «أَوْسَعُ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْض»۱، احتمالاً - چنانکه پیشتر تبیین شد - به این معنا که بین الامرینی بودنِ