از آنچه گفته شد و از روایاتی که برقی در ابواب مختلف نقل کرده است میتوان به منظومه فکری و دستگاه معرفتی او راهی گشود: از منظر برقی معارف فطری و موهوبی در عالم ذر با دیگر معارف انسان متفاوتاند هرچند همه آنها اضطراریاند و به تعبیر روایت «صنع اللّه»اند.
البته، اضطراری بودن معرفت در هر دو قسم معرفت (عام و خاص) با عقل و تعقل و حتی وجوب کسب علم و معرفت منافاتی ندارد؛ زیرا در منظومه معرفتی برقی، تعقل و خِرَدورزی و طلب علم، همه در مرحله فرآیند معرفت است که این با اضطراری بودن و إعطایی بودن معرفت از جانب خداوند متعال در مرحله برآیند و حصول معرفت، تضادی ندارد.
البته، مفهوم إعطایی بودن معرفت با اختیار و اراده انسان منافاتی ندارد؛ زیرا انسان با اراده و اختیار خود تلاش میکند، مقدمات را فراهم میسازد و در تحقق معرفت نقش جزئی دارد، اما اصل تحقق معرفت با اراده خداوند و خواست اوست و به بیان دیگر مشیت و اراده عام خداوند متعال در تحقق همه امور بهویژه در تحقق معرفت، دخیل است و بیخواست و اراده او، معرفتی محقق نمیشود.
بر اساس منظومه فکری برقی، چون انسان در تحقق معرفت، نقش جزئی و ناچیز دارد و در واقع، استطاعت به ایجاد معرفت ندارد، در قبال آن تکلیفی هم ندارد؛ از اینرو، اگر در جایی بر وجوب کسب برخی معارف اشاره شده و جهل به آنها ناروا شمرده شده است، در واقع، در مرحله فرآیند و مقدمات معرفت خواهد بود، نه خود معرفت؛ یعنی تنها طلب مقدمات علم (تعلیم، تعلّم، تعقل و تأمل) واجب است و نه چیزی بیشتر.
بنابراین، ثواب و عقابی در مقابل معرفت نخواهد بود؛ هرچند خداوند متعال بر اساس تفضّل و لطفش - نه بر اساس استحقاق - در قبال معرفت ثواب إعطا میکند.