روشن و آشکار نیست که میان آگاهییابی و تحصیل مقدمات فهم، چه رابطهای وجود دارد.
در این فرضیه نیز، انسان مکلّف به تحصیل علم به معنای مقدمات علم است، اما مکلّف به خود معرفت نیست؛ از اینرو، برای عدم حصول معرفت عقابی ندارد. البته، اگر در عدم تحصیل مقدمات قصوری داشته باشد، عقاب دارد. با این حال، اگر معرفت حاصل شود خداوند متعال ثوابی برای آن از باب لطف و تفضّل قرار داده است (تطولٌ من اللّه) اما اجر و ثواب استحقاقی در کار نیست.
این برداشت از روایات به رغم آنکه ممکن و معقول است و با ظواهر روایات معارف اضطراری سازگار است، اما مشکلِ ناهمخوانی با ظواهر برخی دیگر از روایات را دارد که برای اراده انسان و تحصیل فرآیند معرفت، در حصول و تحقق معرفت نقشی قائل هستند؛ مانند روایاتی چون:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّه علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: أَبَى اللّه أَنْ یُجْرِیَ الأَشْیَاءَ إِلَّا بِالأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِکُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَجَعَلَ لِکُلِّ شَرْحٍ عِلْماً وَجَعَلَ لِکُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ وَجَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ ذَلِکَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و اله و سلموَنَحْنُ۱؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند ابا دارد امور را جز از طریق اسباب فراهم آورد. از این رو برای هر چیزی سببی قرار داده و برای هر سببی، بیانی و برای هر بیانی دری گویا. هر که آن در را شناخت، دانش را شناخت و هر که آن را نشناخت، دانش را نشناخته است. آن پیامبر خدا و ما (اهلبیت) هستیم.
در این روایت خداوند همه چیز حتی علوم را با اسبابش محقق میسازد که حجج الهی (نبی و امام) باب علم و اسباب آن معرفی شدهاند! معلوم میشود برای علم و