105
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

ظرفیت‌های افاضه و إعطای حکیمانه معرفت از سوی خداوند متعال را فراهم می‌آورند.۱

بنابراین، إعطای نور معرفت و آگاهی، از جانب خداوند متعال است، اما خداوند چون حکیم است بر اساس حکمت إعطا و إفاضه می‌کند. تحصیل مقدمات معرفت، گرچه موجب حصول معرفت نمی‌شود و سبب ایجاد آن نیست، اما می‌تواند زمینه‌ساز افاضه پروردگار باشد. البته، ممکن است خداوند بر اساس حکمت و علم، معرفت را از راه‌های دیگر هم محقق ‌کند؛ همان‌گونه که ممکن است حتی با تحصیل مقدمات و نظر و استدلال هم معرفت را افاضه نکند.

به بیان دیگر، در سنت الهی میان فرآیند و برآیند معرفت رابطه سببیت و مسببیت تعریف نشده است. از همین‌روست که گاهی مقدمات معرفت تحصیل می‌شود، اما نور معرفت ایجاد نمی‌شود، یا با تأخیر حاصل می‌شود و گاهی هم معرفت برای برخی حاصل می‌شود و برای برخی دیگر حاصل نمی‌شود. در واقع، برای بشر

1.. این خوانش از نظریۀ معرفت اضطراری که فرآیند معرفت، زمینه‌ساز و تهیئی است برای تحقق معرفت، نزدیک به دیدگاه فیلسوفان به ویژه فیلسوفان صدرایی است که علوم و صورِ ادراکیه را إعطایی از جانب واهب‌الصور می‌دانند و آن‌را فعل مستقیمِ نفس به‌حساب نمی‌آورند (نک: ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ج۴،‌ص۳۴۸ و ۳۵۳)؛ با این حال، دیدگاه فیلسوفان با دیدگاه اصحاب امامیه تفاوت‌هایی دارد؛ از جمله این‌که در نظریۀ فیلسوفان گرچه نفس، فاعل مباشر معرفت نیست، اما چون از نظرگاه آنان میان مقدمات تحصیل معرفت و حصول معرفت، حتمیت در کار است، می‌توان گفت که در نهایت، معرفت، اکتسابی است و به تعبیر دیگر معرفت، فعل غیرمباشر انسان به شمار می‌آید؛ به دلیل رابطۀ ضروری میان مقدمات تحصیل معرفت و إعطای معرفت از جانب واهب‌الصور. بر این اساس، بنابر دیدگاه آنان، هم تکلیف به إعداد و تهیئ معرفة اللّه واجب است (نک: فیض کاشانی، الوافی، ج۱، ص۵۵۵- ۵۵۶) و هم چون معرفت تحتِ تکلیف می‌رود، در قبال تحقق یا عدم تحقق آن، ثواب و عقاب استحقاقی می‌توان در نظر گرفت (نک: شعرانی، تعلیقه علی شرح الکافی لملاصالح المازندرانی، ج۵، ص۴۸). این در حالی است که بنابر دیدگاه امامیان نخستین، میان مقدمات تحصیل معرفت (فرآیند) و حصول معرفت (برآیند)، حتمیتی در کار نیست و معرفت، صنعِ خداست و انسان نه فاعل مباشر معرفت است و نه فاعل غیرمباشر آن؛ از این‌رو، امامیانِ نخستین منکر تکلیف به معرفت و نیز منکر تعلق ثواب و عقاب استحقاقی در قبال تحقق معرفت یا عدم معرفت بودند.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
104

از آن‌جا که در کتاب و سنت ادله قطعی و صریح بر اختیاری بودن ایمان داریم،۱ روشن است که نسبت دادن ایمان به خداوند و صنع اللّه دانستن آن در روایات و نیز سلب صُنع ایمان از انسان، معنای امرٌ بین الامرینی داشته است.۲

رابطه غیرسببی (تهیّئی)

فرضیه دوم آن است که معرفت و علم، مطلقاً فعل خداوند متعال و صنعِ اوست، در نتیجه بین مقدمات تحصیل معرفت و نتیجه معرفت یا به بیان دیگر، بین فرآیند و برآیند معرفت، هیچ نوع سببیّت و رابطه سببی تعریف نشده است، بلکه انسان می‌تواند تنها مقدمات معرفت را اراده و تحصیل کند، اما حصول معرفت صنع خداوند و خارج از قلمرو و استطاعت انسان است. در نتیجه چه حصول و چه عدم حصول معرفت، فعل خداوند است و انسان صنعی در آن ندارد: «إن المعرفةَ صنع اللّه، لیس للعباد فیها صنعٌ».۳

بر مبنای این نظریه، در تعلیم و تعلّم، نه معلم که استدلال و خِرَدورزی را تعلیم می‌دهد و نه متعلّم که آنها را می‌آموزد و به کار می‌بندد، هیچ‌کدام معرفت را ایجاد نمی‌کنند؛‌چنان‌که گفته شده: «لیس العلم بالتعلّم»،۴ بلکه همه اینها زمینه‌ها و

1.. مانند آیۀ‌ شریفۀ (فإن أسلَموا فقدِ اهتَدوا) (سورۀ آل عمران، آیۀ۲۰) و چون ایمان امر اختیاری است متعلق تکلیف و امر قرار گرفته است؛ مانند (واُمِرنا لِنُسلِمَ لربّ العالمین) (سورۀ انعام، آیۀ۷۱).

2.. سخن دربارۀ ایمان اضطراری (موهبتی) و مناسبت آن با ایمان اختیاری که در اکثر روایات و آیات آمده است و بحث دربارۀ این‌که آیا ایمانِ موهبتی نوعی دیگر از ایمان است و در عَرض ایمان اختیاری قرار می‌گیرد یا در طول ایمان اختیاری بوده و بر آن تقدم دارد؟ نوشتاری دیگر و فرصتی فراخ‌تر می‌طلبد (برای آشنایی با برخی ادلۀ قرآنی و روایی ایدۀ ایمان موهبتی و طرح بحث آن، نک: احمدی، ایمان موهبتی از منظر آیات و روایات، ص۷ـ ۲۱).

3.. شیخ صدوق، التوحید، ص۲۲۶ و ۴۱۰.

4.. مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۲۲۵.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20762
صفحه از 285
پرینت  ارسال به