ناگفته نماند اگر در انگاره معرفتی امامیه به تبعِ روایات، معرفت صنع خداوند به شمار آمده و از انسان سلب شده و معامله فعل جبری با آن شده است، همه لوازم آن هم مدّ نظر گرفته شده است؛ از جمله اینکه معرفت نه تحت تکلیف قرار گرفته و نه برای تحقق یا عدم تحقق آن، ثواب و عقابِ استحقاقی در نظر گرفته شده است. هرچند در قبال حصول معرفت ثواب تفضّلی (تطوّلی، امتنانی) در نظر گرفته شده است.۱
حاصل سخن آنکه در احتمال نخست میان مقدمات فرآیند معرفت و برآیند معرفت، رابطه سببیِ غیرحتمی با خوانش امرٌ بین الامرینی برقرار است و از آن جهت که نقش اراده انسان و اختیار انسان در تحقق معرفت ناچیز است و در مقابل، نقش اراده و خواست خداوند متعال بسیار پُررنگ است، اساساً فعل به خداوند نسبت داده شده و از انسان سلب شده است. این مطلب نهتنها در موضوع معرفت، بلکه گاه در خصوص امور ششگانه، هدایت و حتی ایمان نیز گفته شده است؛ برای مثال، برقی در محاسن روایاتی ذکر میکند که ایمان هم، دقیقاً مانند معرفت، صنع اللّه خوانده شده است و از انسان سلب شده است:
۰.عَنْ فَضْلٍ أَبِی الْعَبَّاسِ بَقْبَاقٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللّه علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللّه (کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ) هَلْ لَهُمْ غَیْرَ ذَلِکَ صُنْعٌ قَالَ لا.۲
البته، در روایت دیگر، با صراحت بیشتری به این امر پرداخته شده است:
۰.عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللّه علیه السلام عَنِ الإِیمَانِ هَلْ لِلْعِبَادِ فِیهِ صُنْعٌ؟ قَالَ لا وَلا کَرَامَةَ بَلْ هُوَ مِنَ اللّه وَفَضْلِهِ.۳