69
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

او از کل معارف چیست؟ و هم دیگر شواهد روایی و غیر روایی را تا صحت و سقم ادعای مزبور معلوم شود.

عبارت «کل معارف/ المعارف کلها» از دو جهت اطلاق دارد که صحت و سقم آن باید بررسی شود: الف) منظور از همه معارف، اعم از دینی و غیردینی و اعم از معرفة اللّه و غیرآن باشد؛ ب) مقصود از همه معارف اعم از معارف به دست آمده از طریق فکر و استدلال و نیز دیگر معارفِ غیر استدلالی باشد.

الف) معارف اعم از دینی و غیردینی

ادعای اضطراری بودن همه معارف - چه معارف دینی و الاهیاتی و چه معارف غیردینی و بشری - نیز از ظاهر و اطلاق برخی روایات قابل اثبات است. از جمله آنها می‌توان به اطلاق روایات ذیل اشاره کرد:

۰.عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیم‏ قَالَ: قُلْتُ لأَبِی عَبْدِاللّه علیه السلام: الْمَعْرِفَةُ مِن صُنْعِ مَنْ هِیَ؟ قَالَ: مِنْ صنع اللّه عَزَّ وَجَلَّ؛ لَیْسَ لِلْعِبَاد فِیهَا صُنْعٌ.۱

ظاهر این روایت صحیحه اطلاق دارد و حضرت صادق علیه السلاممطلق معرفت را صنع پروردگار برشمرده است.

۰.أَحْمَدُ بن عیسی عَنِ الْبَزَنْطِیِّ قَالَ:.. فَقُلْتُ لَهُ أَصْلَحَکَ اللّه إِنَّ قَوْماً مِنْ أَصْحَابِنَا یَزْعُمُونَ أَنَّ الْمَعْرِفَةَ مُکْتَسَبَةٌ وَأنَّهُمْ إِذَا نَظَرُوا مِنْ وَجْه النَّظَرِ أَدْرَکُوا، فَأَنْکَرَ علیه السلام ذَلِکَ....۲

با توجه به پرسش بزنطی درباره این‌که برخی اصحاب امامیه معرفت را اکتسابی

1.. کلینی، الكافی، ج۱، ص۱۶۳؛ نيز نک: شیخ صدوق، التوحيد، ص۴۱۰.

2.. حمیری، قرب الاسناد، ص۳۵۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص۱۹۹ و ج۲۲، ص۱۰۱.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
68

هيچ گاه آن را باز نستاند و اما معرفت به امانت سپرده شده آن است كه به او داده شود و سپس از او ستانده شود.‏۱

از این دو روایت استفاده می‌شود گروهی از امامیان در دوران حضور ائمه اطهار علیهم السلام به اکتسابی بودن معارف معتقد بودند یا دست‌کم از منظر عده‌ای (چون بزنطی و فضل)، برخی اصحاب امامیه، به معرفت اکتسابی باور داشتند و این شاهدی است بر صحت انتساب ابوالحسن اشعری که جمهور امامیه - نه اجماع - را معتقد به معرفت اضطراری گزارش کرد. در هرحال، در روایت امام رضا علیه السلام اکتسابی بودن معرفت - چه انتساب به یونس صحیح باشد و چه ناصحیح - رد شده است.۲

همه معارف (معارف اضطراری به معنای عام)

دومین ادعای اشعری آن بود که جمهور امامیه، همه معارف بشری را اضطراری می‌دانستند. در این‌جا لازم است هم عبارت اشعری را بررسی کنیم و ببینیم منظور

1.. «قَالَ الْفَضْلُ: قُلْتُ لأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام: یُونُسُ بْنُ عَبْدِالرَّحْمَنِ یَزْعُمُ أَنَّ الْمَعْرِفَةَ إِنَّمَا هِیَ اکْتِسَابٌ.‏ قَالَ علیه السلام: لا مَا أَصَابَ، إِنَّ اللّه یُعْطِی مَنْ یَشَاءُ فَمِنْهُمْ مَنْ یَجْعَلُهُ مُسْتَقَرّاً فِیهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَجْعَلُهُ مُسْتَوْدَعاً عِنْدَهُ، فَأَمَّا الْمُسْتَقَرُّ فَالَّذِی لا یَسْلُبُ اللّه ذَلِکَ أَبَداً وَ أَمَّا الْمُسْتَوْدَعُ فَالَّذِی یُعْطَاهُ الرَّجُلُ ثُمَّ یُسْلَبُهُ إِیَّاه» (‏ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۴۴۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۳۷).

2.. به احتمال زیاد فضل در انتساب معرفت اکتسابی به یونس دچار اشتباه شده است؛ زیرا یونس خود از راویان معرفت اضطراری است: «عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى‏ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّه علیه السلام أَصْلَحَكَ اللّه هَلْ جُعِلَ فِي النَّاسِ أَدَاةٌ يَنَالُونَ بِهَا الْمَعْرِفَةَ؟ قَالَ: فَقَالَ: لا، قُلْتُ: فَهَلْ كُلِّفُوا الْمَعْرِفَةَ قَالَ: لا عَلَى اللّه الْبَيَان» (شیخ صدوق، التوحید، ص۴۱۴؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۳). شاید چون یونس از اصحاب هشام بن حکم بوده و در به فعلیت رسیدن معرفت فطری، نقش عقل را برجسته می‌دانسته، برخی چون فضل گمان کرده‌اند که او معتقد به معرفت اکتسابی است. گرچه انتساب دیدگاه معرفت اکتسابی به یونس محل تردید است، اما احتمال این‌که گروهی از اصحاب امامیه به اکتسابی بودن معارف باور داشتند، منتفی نیست.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20635
صفحه از 285
پرینت  ارسال به