59
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

از دیگر شواهد تاریخی مبنی بر اضطراری بودن معرفت نزد امامیان نخستین یا دست‌کم برخی از آنان، گزارش عبدالقاهر بغدادی (م ۴۲۹ق) است. او از اقوال مختلف منسوب به امامیه، تنها دو قول را ذکر کرده است:

۰.برخی از روافض گمان کرده‌اند: همه معارف ضروری (اضطراری) است، الا این‌که خداوند متعال معرفت را در عبد انجام نمی‌دهد، مگر بعد از نظر و استدلال؛ همان‌گونه که فرزند را در انسان به وجود نمی‌آورد مگر بعد از مواقعه والدین و گمان کرده‌اند کسی که خداوند در او معرفت را ایجاد نکند، مأمور (و مکلف) نیست.۱

با توجه به گزارش اشعری از قول اصحاب هشام بن حکم که اصل معرفة اللّه را اضطراری و فطری می‌دانستند، اما بالفعل شدن آن ‌را نیازمند نظر و استدلال عقلی می‌دانستند، معلوم می‌شود این قول همان قول اصحاب هشام است که بدون نام نقل کرده است. با این تفاوت که در گزارش بغدادی تعبیر «المعارف کلها ضروریة» به کار بسته شده است که با نظر و استدلال به فعلیت می‌رسد، لکن در گزارش اشعری تعبیر دقیق‌تر «المعرفة کلها اضطرار» به کار بسته شده است.۲

از مثالی که بغدادی ذکر کرده است، معلوم می‌شود که معرفت اضطراری از منظر برخی امامیه آن معرفتی است که فعل و صنع خداوند متعال است، اما خداوند بعد از نظر و استدلال آن ‌را ایجاد می‌کند؛ همان‌گونه که متولد شدن ولد در انسان‌ها

1.. «وزعم بعض الروافض: أن المعارف کلها ضروریة إلا أن اللّه تعالى لا یفعلها فی العبد إلّا بعد نظرٍ واستدلالٍ کما أن الولد من فعله، غیرَ أنه لا یخلقه إلا بعد وطئ الوالدین [وزعموا] أن من لم یخلق اللّه له المعرفة لم یکن مأمورا» (بغدادی، اصول الایمان، ص۳۲).

2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۲.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
58

یکی دیگر از شواهد تاریخی مبنی بر این که امامیان نخستین - یا برخی از آنان - معارف را اضطراری می‌دانستند، گزارش قاضی عبدالجبار معتزلی (م ۴۱۵ق) است. او در ضمنِ گزارشِ دیدگاه کسانی که به نفی وجوب نظر معتقد بودند، دیدگاه اکثر امامیان را این‌گونه ذکر کرده است:

‏مقلده [اهل حدیث] با کثرتی که دارند وجوب نظر را نفی می‌کنند و از متکلمین نیز کسان زیادی یافت می‌شوند که به رغم پیروان زیاد، وجوب نظر را نفی می‌کنند؛ مانند اصحاب الهام و اصحاب اضطرار. اکثر امامیه نیز از نافیان وجوب نظرند، همچنین اصحاب طبایع مانند جاحظ و طبقه‌اش و پیروانش....۱

خواهیم گفت کسانی که معارف را اضطراری می‌دانستند، اعتقادی به وجوب نظر نداشتند. می‌دانیم امامیان در مدرسه بغداد معارف را اکتسابی می‌دانستند، معلوم می‌شود مراد از اکثر امامیانی که قاضی عبدالجبار به آن اشاره کرده است، اصحاب امامیه در مدرسه کوفه یا قم‌اند. بنابراین، چون منظور قاضی عبدالجبار از اکثر امامیه، اصحاب امامیه در مدرسه کوفه و قم است، با گزارش ‌شیخ مفید که اکثر امامیه را معتقد به معرفت اکتسابی می‌داند، تضادی ندارد؛ زیرا به احتمال قوی ‌شیخ مفید اکثر امامیه در دوران خود (در مدرسه بغداد) را مدّ نظر داشته است؛ زیرا گزارش قاضی عبدالجبار با گزارش اشعری و نیز انبوه روایات امامیان مدرسه کوفه و قم هماهنگ است.۲

1.. «المقلّدة على کثرتها تنفى وجوب النظر، وفى المتکلمین من ینفى ذلک على کثرتهم وکثرة أشیاعهم کأصحاب الالهام والاضطرار، وأن أکثر الامامیة منهم؛ وکأصحاب الطبائع کالجاحظ وطبقته...» (‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۳۷۹).

2.. به نظر می‌رسد این وجه جمع میان گزارش ‌شیخ مفید و گزارش اشعری و قاضی عبدالجبار، بهترین وجه جمع معقول و عرفی باشد؛ چرا که با دیگر شواهد تاریخی و روایی همخوانی دارد؛ در غیر این‌صورت، در تعارض میان دو گزارش تاریخی مزبور، گزارش اشعری و به تبع آن گزارش قاضی عبدالجبار، به جهت تقدم و به جهت شواهد روایی فراوان، بنابر قاعده باید بر گزارش تاریخی ‌شیخ مفید تقدم داشته باشد.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20844
صفحه از 285
پرینت  ارسال به