55
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

رسل و چه پس از آمدن آنها:

۰.گروه ششم از امامیه معتقد بودند که نظر و قیاس به معرفة اللّه می‌انجامد و عقل پس از ارسال رسل حجت است، اما پیش از آمدن رسل، عقول آدمی تا زمانی که سنت بیّنی نباشد، دلالتی (بر چیزی) ندارند و به آیه شریفه «و ما هرگز مجازات نخواهیم کرد، مگر آن‌که پیامبری مبعوث کنیم» استدلال می‌کردند. گروه هفتم از امامیه به تصحیح نظر و قیاس معتقد بودند و این‌که نظر و قیاس به علم منجر می‌شوند و عقول در توحید چه پیش و چه پس از آمدن رسل حجت‌اند.۱

قول هشتم آن است که عقل و استدلال عقلی مطلقاً دلالتی بر چیزی ندارد و حجت نیست. شریعت و واجبات و محرّمات تنها با رسول یا امام ثابت می‌شود؛ زیرا رسول و امام را تک حجت می‌دانستند و حجتی فراتر از آن قبول نداشتند. هرچند احتمال داده می‌شود که برخی غُلات چنین نگرشی داشته‌اند، ولی با توجه به این‌که اشعری غُلات را مستقل و جدا از روافض تقسیم‌بندی کرده است، برای قول هشتم هیچ مصداقی در امامیه (روافض) یافت نشد:

۰.‏دسته هشتم از امامیه معتقد بودند که عقول - چه پیش و چه پس از ارسال رسل - دلالتی بر چیزی ندارند و چیزی از دین معلوم نمی‌شود و واجبی لازم نمی‌شود (تکلیف نمی‌شود)، مگر به قول رسل و امام و حجت پس از رسول و در واقع، حجتی غیر از (رسول و) امام بر خلق

1.. «والفرقة السادسة منهم یزعمون ان النظر والقیاس یؤدّیان الى العلم باللّه وان العقل حجّة اذا جاءت الرسل، فاما قبل مجیئهم فلیست للعقول دلالة ما لم یکن سنّة بیّنة، واعتلّوا بقول اللّه عزّوجل: (وَما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً) (سوره اسراء، آیۀ ۱۵)؛ والفرقة السابعة منهم یقولون بتصحیح النظر والقیاس وانهما یؤدّیان الى العلم وان العقول حجّة فى التوحید قبل مجى‏ء الرسل وبعد مجیئهم» (اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۲).


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
54

‏دسته چهارم از امامیه پیروان هشام بن حکم هستند که معتقدند همه معارف به ایجاب خلقت، اضطراری است و معرفت واقع نمی‌شود، مگر بعد از نظر و استدلال؛ یعنی برآن بودند علم به خداوند عزّ و جل (معرفة اللّه) واقع نمی‌شود، مگر بعد از نظر و استدلال.۱

قول پنجم متعلق به ابومحمد نوبختی است که مرتبط با مدرسه کلامی بغداد است و در فصل مربوط به مدرسه بغداد به تفصیل بحث خواهد شد:

۰.دسته پنجم از امامیه بر آن بودند همه معارف اضطراری نیستند، و معرفة اللّه، هم جایز است اکتسابی و هم جایز است اضطراری باشد. [در هر دو صورت] چه اکتسابی باشد و چه اضطراری، امر (و تکلیف) به آن به هیچ وجه جایز نیست. این قول حسن بن موسی (= ابومحمد نوبختی) است.۲

دسته ششم و هفتم در واقع، برخلاف جمهور امامیه معتقدند که نظر و قیاس به علم می‌‌انجامد؛ یعنی معرفت را اکتسابی می‌دانستند. تفاوت این دو قول در این است که دسته ششم عقل و استدلال عقلی را پس از آمدن رسل، حجّت می‌دانند و به بیان دیگر، عقل را در استدلال‌هایش بی‌نیاز از راهنمایی رُسُل نمی‌دانند.۳ اما دسته هفتم عقل و استدلال عقلی را مطلقاً و مستقلاً حجت می‌دانند؛ چه پیش از آمدن

1.. «والفرقة الرابعة منهم اصحاب «هشام بن الحکم» یزعُمون أن المعرفة کلها اضطرار بایجاب الخلقة وانها لا تقع الا بعد النظر والاستدلال، یعنون بما لا یقع منها الا بعد النظر والاستدلال العلم باللّه عزوجل» (اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۲).

2.. «الفرقة الخامسة منهم یزعمون ان المعارف لیس کلها اضطراراً والمعرفة باللّه یجوز أن تکون کسباً ویجوز أن تکون اضطراراً، وإن کانت کسباً او کانت اضطراراً فلیس یجوز الامر بها على وجه من الوجوه، وهذا قول «الحسن بن موسى»» (اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۲).

3.. نک: ‌‌شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۴۴.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20878
صفحه از 285
پرینت  ارسال به