43
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

و به معنای غیراختیاری (الجاء) نیز به‌کار رفته است؛ مانند «ضرورت» در این روایت: «سَمِعْتُ هِشَامَ بْنَ الْحَکَمِ یَرْوِی عَنْکُمْ أَنَّ اللّه جِسْمٌ صَمَدِیٌّ نُورِیٌّ مَعْرِفَتُهُ ضَرُورَةٌ یَمُنُّ بِهَا عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ خَلْقِه»‏.۱

معرفت ضروری در این‌جا مترادف معرفت اضطراری و غیراختیاری است که خداوند متعال آن‌ را افاده و إعطا می‌کند و در نتیجه فاعل و صانع معرفت خداوند است، نه انسان. با این بیان پیداست که «معرفت ضروری» در اصطلاح متکلمان دوران نخستین لزوماً مرادف معرفت ضروری در اصطلاح منطق ارسطویی و به معنای «بدیهی» نیست؛ زیرا اصطلاح «ضروری» در استعمال متکلمان دوران نخستین، معنایی اعم از اصطلاح «ضروری» در اصطلاح منطق ارسطویی داشته است، همان‌گونه که معرفت ضروری در روایات نیز لزوماً به معنای معرفت بدیهی نیست، بلکه در مواقعی - چنان‌که خواهد آمد - به معنای معرفت اضطراری و غیراختیاری استعمال شده است.

معرفت فطری

«معرفت فطری» که امامیانِ نخستین و اهل حدیث - به پیروی از روایات - بیشتر از همه آن را به‌کار بسته‌اند، معرفتی است که از سوی خداوند متعال در ضمیر و نهاد انسان‌ها، به ودیعت نهاده شده است؛ به بیان دیگر، خداوند متعال انسان را بر معرفت و شناخت خویش آفریده است.۲ باورمندان به معرفت فطری از امامیانِ نخستین معتقد بودند که خداوند در عالَمی پیش از دنیا (به نام عالَم ذر) خود را بر انسان‌ها عرضه داشته و از همه آنها بر ربوبیت خویش اِقرار گرفته است؛ به‌طوری که

1.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۰۴.

2.. نک: شیخ صدوق، التوحید، ص۳۲۹.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
42

«معرفتِ ضروری» گاهی به معنای معرفتِ حتمی است؛ مانند این روایت شریف امام رضا علیه السلام که فرمودند:

۰.«اتَّفَقَ الْجَمِیعُ لا تَمَانُعَ بَیْنَهُمْ أَنَّ الْمَعْرِفَةَ مِنْ جِهَةِ الرُّؤْیَةِ ضَرُورَةٌ؛ فَإِذَا جَازَ أَنْ یُرَى اللّه بِالْعَیْنِ وَقَعَتِ الْمَعْرِفَةُ ضَرُورَةً».۱

در این‌جا «ضرورت» به معنای حتمی و قطعی است. در روایت اشاره شده که در این‌که معرفت برآمده از طریق رؤیت (حواس) ضروری و حتمی است، اختلافی نیست؛ به این معنا که بین استفاده از ابزار حواس (از جمله رؤیت) و حصول معرفت، ضرورت و حتمیت در کار است. باز در روایتی دیگر از حضرت صادق علیه السلام به این مطلب اشاره شده است که بین استفاده از حواس و حصول معرفت، تلازم هست. ایشان در بحث رؤیت خداوند متعال با چشم سر می‌فرمایند: «فَإِذَا رَأَتْهُ‏ الأَبصَارُ فَقَدْ أَحَاطَتْ‏ بِهِ‏ الْعِلْمَ‏ وَوَقَعَتِ‏ الْمَعْرِفَةُ» و بر این اساس، لازمه رؤیت بصری، تحقق معرفت و احاطه علم به خداوند است.۲

گاهی «معرفت ضروری» به معنای معرفت بدیهی به‌کار گرفته شده است. در منطق سینوی از معرفت بدیهی به معرفت ضروری، یعنی معرفتی که نیازمند استدلال و فکر نیست و «لا تحتاج الی تجشّم الاستدلال» تعبیر شده است.۳ البته، گاهی در لسان علمی متکلمان نخستین از بی‌نیازی از نظر و استدلال با اصطلاح اضطراری هم یاد شده است؛ یعنی اضطراری هم‌معنا و مترادفِ ضروری و به معنای بی‌نیاز از نظر و استدلال به‌کار رفته است۴ و گاهی ضروری جانشین اضطراری شده

1.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۹۶.

2.. همان؛ شیخ صدوق، التوحید، ص۱۱۱.

3.. ملاعبداللّه، الحاشیة، ص۱۵ـ۱۶؛ علامه حلی، الجوهر النضید، ص۲۰۰.

4.. ‌قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ۲۲- ۲۵؛ سید مرتضی، الذخیرة، ص۱۵۵ -۱۵۶؛ ملاحمی، المعتمد فی اصول الدین، ص۲۳ـ۲۴.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20790
صفحه از 285
پرینت  ارسال به