متمایز مقوله عامی بوده است که شامل امور حسی، امور عقلی و نظری و امور فطری میشده است. برخی همچون نظّام بر این باور بودند که معرفت در امور حسی اضطراری است۱ و گروهی بر آن بودند که قلمرو معرفت اضطراری همه معارف بشری را در برمیگیرد، چنانکه جاحظ و اصحاب المعارف معتقد بودند۲ و البته، بیشتر امامیان نخستین و اهل حدیث، همه معارف نظری بشری و معارف امور فطری را اضطراری میدانستند.۳
در این تحقیق، از معرفت اضطراری که عام است و قلمرو آن فراتر از امور فطری است، با اصطلاح «معرفت اضطراریِ عام» یاد میکنیم تا با معرفت اضطراری در قلمرو امور فطری مشتبه نشود و در مقابل، از معرفت اضطراری در قلمرو امور فطری با اصطلاح «معرفت اضطراری خاص» یاد میکنیم. حوزه معنایی معرفت اضطراری را از طریق همنشینها و جانشینها و نیز با بررسی تقابل و ضد آن میتوان معناشناسی کرد. اصطلاحات جانشینهای معرفت اضطراری عبارتند از: ۱) معرفت ضروری؛ ۲) معرفت فطری و ۳) معرفت اکتسابی/ اختیاری که در ادامه به اختصار توضیح داده میشوند.
معرفت ضروری
واژه «ضرورت» در لغت دستکم در سه معنا استعمال شده است: ۱) گاهی به معنای حتمی و قطعی است؛ ۲) گاه به معنای بدیهی استعمال شده و ۳) گاهی به معنای غیراختیاری و مترادف اضطراری و إلجاء بهکار رفته است.۴ بنابراین، اصطلاح
1.. جاحظ، المسائل والجوابات فی المعرفة، ص۱۰۹.
2.. همان؛ قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ص۵۷.
3.. بیان تفصیلی و ارائه شواهد این ادعا در ادامه خواهد آمد.
4.. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۰۵؛ فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۳۶۰.