33
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

به‌کار رفته‌اند.۱

فرق علم‏ و معرفت: با بررسی اقوال لغت‌پژوهان به دست می‌آید ‌که در باب تفاوت معنای لغوی معرفت و علم، دو دیدگاه مطرح است: الف) معرفت و علم هیچ تفاوتی با هم ندارند و مترادف هم هستند؛ ب) معرفت نوع خاصی از علم است و نسبت بین آنها عموم و خصوص مطلق است؛ هر معرفتی علم هست، ولی هر علمی معرفت نیست. از این‌رو، برخی تصریح کرده‌اند که ضدّ واژه معرفت، «انکار» است۲ و ضد واژه علم، «جهل» است.۳ معتقدان به تفاوت معنای لغوی معرفت و علم، وجوه تمایز علم و معرفت را در چند چیز بیان کرده‌اند:

الف) تفاوت به اجمال و تفصیل: علم هم به شناخت اجمالی و هم به شناخت تفصیلی اطلاق می‌شود؛ در حالی که معرفت، شناخت همراه با جزئیات و تفاصیل است؛ به بیان دیگر، معرفت در جایی کاربرد دارد که علم تفصیلی باشد.۴

ب) تفاوت به ابزار شناخت: برخی تفاوت علم و معرفت را در این می‌دانند که اگر علم از طریق حواس پنج‌گانه به دست آید، «معرفت» نامیده می‌شود.۵

ج) تفاوت به حالت نفسانی: برخی علم را مطلقِ آگاهی دانسته‌اند، اما معرفت را علم و آگاهی همراه با اطمینان و سکون نفس معرفی کرده‌اند.۶ البته، ممکن است این تفاوت به همان تفاوت اول بازگشت داشته باشد؛ زیرا در صورتی اطمینان و سکونِ نفس حاصل می‌شود که علم تفصیلی حاصل شده باشد.

1.. همان، ج۶، ص۱۲۱.

2.. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۶۰.

3.. فراهیدی، العین، ج۲، ص۱۵۲.

4.. ابوهلال عسکری، الفروق فی اللغة، ص۷۳؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸، ص۹۸.

5.. فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۴۰۴.

6.. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۸۱.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
32

اخص از علم است؛۱ البته، وی اشاره می‌کند که علم دو معنا دارد: یقین و معرفت؛ اگر علم به معنای یقین باشد دو مفعولی است و اگر به معنای معرفت باشد یک مفعولی است.۲ به اعتقاد ابن فارس، معرفت، علمِ همراه با طمأنینه و سکون نفس است؛ بنابراین، اخص از علم است‏۳ و علم بر اثر شیء دلالت دارد که به‌واسطه آن از غیر خودش تمییز داده می‌شود۴ و ضدّ آن جهل است.۵

راغب اصفهانی معتقد است که معرفت یعنی ادراک چیزی با تفکر و تدبر در اثر آن. به اعتقاد او، معرفت اخص از علم است و متضاد آن «انکار» است.۶ ابوهلال عسکری بر آن است که معرفت اخص از علم است؛ زیرا علم هم به شناخت اجمالی و هم به شناخت تفصیلی اطلاق می‌شود، اما «معرفت» تنها به شناخت تفصیلی همراه با جزئیات دلالت دارد.۷

برخی از لغت‌شناسان «علم» را به معرفت معنا کرده‌اند.۸ زبیدی علم و معرفت و شعور را به یک معنا دانسته است.۹

طریحی ضمن پذیرش اخص بودن معنای معرفت در مقایسه با علم در برخی کاربردها،۱۰ تصریح کرده است که علم و معرفت گاه به‌جای هم و مترادف با هم

1.. فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۴۰۴.

2.. همان، ج۲، ص۴۲۷.

3.. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۸۱.

4.. همان، ج۴، ص۱۰۹.

5.. همان، ج۴، ص۱۱۰؛ فراهیدی، العین، ج۲، ص۱۵۲؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۱۷؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸، ص۹۸.

6.. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۶۰.

7.. ابوهلال عسکری، الفروق فی اللغة، ص۷۳.

8.. جوهری، الصحاح، ج۵، ص۱۹۹۰.

9.. زبیدی، تاج العروس، ج۱۷، ص۴۰۳.

10.. طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۹۶.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20869
صفحه از 285
پرینت  ارسال به