جُبّاییان (در بصره) و ابوالقاسم کعبی (در بغداد) مورد توجه قرار گرفت.
امامیان مدرسه بغداد (نوبختیان) نیز همزمان با جُبّاییان، همان ملاک و معیار بینیازی از نظر و استدلال - که در میان مشایخ دوره میانی معتزله بغداد و بصره، رواج یافته بود - را برای بررسی نظریه معرفت اضطراری برگزیدند و سپس در دوره شیخ مفید، سید مرتضی و شاگردانشان همین ملاک و معیار، مورد توجه قرار گرفت.
معرفت اضطراری عام
بنابر گزارشهای تاریخی و تأیید آن با گزارشهای روایی، به دست آمد که اکثر امامیان نخستین، همه معارف نظری که با حواس پنجگانه درک نمیشوند و نیازمند نظر و استدلالاند - اعم از معارف دینی و غیردینی - را اضطراری میدانستند. حاصل بررسیهای انجام شده درباره معرفت اضطراری از منظر اندیشوران امامیه در مدرسه کوفه گویای آن است که اندیشوران امامیه در مدرسه کوفه، اضطراری بودن همه معارف را به این معنا میدانستند که برآیند معرفت (حصول معرفت) از حوزه اختیار و اراده انسان خارج است، در نتیجه معرفت فعل او نیست، بلکه صنع خداوندست. به بیان دیگر، میان مقدمات تحصیل معرفت (فرآیند معرفت) و حصول معرفت (برآیند معرفت) رابطه سببی حتمی در کار نیست، بلکه یا از نوع رابطه «سببیِ غیرحتمی» (با خوانش امر بین الامرینی) است و یا از نوع رابطه «غیرسببی» (تهیئی) است.
نتایج بررسیهای انجام شده از انگاره معرفت اضطراری در مدرسه قم گویای آن بود که محدّثان قمی بهرغم پارهای از اختلافها در روش و مؤلفههای فکری، در مسئله اضطراری بودن معارف اختلافی نداشتند. نگاه قمیها به مسئله معرفت با توجه به آنچه از کتاب کلینی و شیخ صدوق - بهمثابه برآیند جریانهای فکری مدرسه قم - به دست میآید، نگاه امرٌ بین الامرینی بوده است؛ آن هم از نوع امرٌ