فراتر از شیخ مفید و قاطبه امامیه، عقل را در نظر و استدلال مستقل میداند و هیچ نیازی به وحی و شرع برای اثبات خداوند و صفاتش نمیبیند.
شیخ طوسی
شیخ طوسی (م ۴۶۰) نیز معتقد است، راهی جز طریقِ استدلال و نظر، به معرفت بر اصول اعتقادی - و از جمله معرفة اللّه - نیست و بدون نظر و فکر، نیل به چنین معارفی ممکن نیست. او راههای معرفت به اشیا را منحصر در چهار طریق میداند: ۱. بداهت و ضرورت، ۲) ادراک به وسیله حواس، ۳) از طریق خبررسانی و إخبار، ۴) از طریق استدلال و نظر. سپس بیان میکند هیچکدام از این راهها - بهجز استدلال - در مباحث اعتقادی مفید نیست. وی تبیین میکند علم و معرفت به خدا، بدیهی و ضروری نیست؛ زیرا اگر معرفت به خداوند ضروری بود، هیچگاه مورد اختلاف عقلا واقع نمیشد.۱
پیداست شیخ طوسی نیز در اینجا معیار و ملاک شیوخ اعتزال در معرفت اضطراری (بینیازی از نظر و استدلال) را مدّ نظر دارد نه ملاک امامیان نخستین را. به بیان دیگر برداشت او از انگاره معرفة اللّه اضطراری امامیان، معرفت ضروری به معنای بدیهی و بینیاز از استدلال است.
شیخ طوسی در تفسیر التبیان گاه شواهد این مطلب را ذکر میکند؛ برای مثال، در تفسیر آیات ۷۶-۷۹ سوره مبارکه «انعام»، در ماجرای پرستش ظاهری حضرت ابراهیم علیه السلام بر ستارگان، ماه و سپس بر خورشید و در نهایت، روی گرداندن از آنان میگوید: «وفی الآیة دلالةٌ على ان معرفة اللّه لیست ضروریة»۲؛ زیرا اگر معرفة اللّه