میدانند؛ یعنی عبارت دقیقاً اینگونه بوده است: «الردّ علی مَن یقول أن المعرفةَ مِن قِبَلِ الموجود»؛ بر این اساس، به نظر میرسد، ابوالقاسم کوفی به معرفت اضطراری معتقد بوده است.
۲. احتمال دیگر آن است که کتاب در ردّ بر معرفت پیشینی بوده و در واقع، عبارت اینگونه بوده است: «الردّ علی من یقول أن المعرفةَ [تکون] مِن قَبل الموجود»؛ یعنی واژه «قبل» در اینجا به فتح قاف و به معنای «پیش» است، در حالی که در احتمال اول، این واژه به کسر قاف و به معنای «جانب» و «ناحیه» است.
۳. همچنین احتمال دارد در ضبط این عنوان، اشتباهی رخ داده و الف و لام به واژه «موجود» اضافه شده است؛ از اینرو، شاید عنوان کتاب در واقع، اینگونه بوده است: «الرد علی مَن یقول المعرفة مِن قبلُ، موجودٌ» و یا اینکه الف و لام از آنِ «قبل» و عبارت در واقع، چنین بوده است: «الرد علی من یقول أن المعرفةَ من القبل، موجودٌ». در این صورت نیز ابوالقاسم کوفی معرفت پیشینی را رد کرده و احتمالاً به معرفت اکتسابی قائل بوده است.
حاصل بحث آنکه از ابوالقاسم کوفی در بحث معرفت، تنها نام کتابی به جا مانده که مجمل است، بنابر یک احتمال، او در آن کتاب انگاره انتساب معرفت به انسانها را انکار میکند و بنابر احتمال دیگر، او در زمره انکارکنندگان انگاره معرفت پیشینی است! و بسان دیگر متکلمان بغداد به اکتسابی بودن معارف باور داشته است.
شیخ مفید
از آنجا که شیخ مفید (م ۴۱۳) به اکتسابی بودن معرفة اللّه، معرفة النّبی و معرفت