225
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

و نظر ابوسهل هم در بخش پایانی کتاب التنبیه ذکر شده که شیخ صدوق در کتاب کمال ‌الدین بخش‌هایی از آن ‌را آورده است. عبارت ابوسهل چنین است:

۰.امر دین - همه‌‌اش - با استدلال شناخته می‌شود و ما خداوند متعال را با ادله شناخته‌ایم و او را مشاهده نکرده‌ایم و [همچنین] کسی که او را مشاهده کرده باشد ما را از از او باخبر نساخته است.۱

از ظاهر کلام ابوسهل به دست می‌آید که برخلاف نظر جمهور اندیشمندان امامیه در دوران حضور، به اکتسابی بودن همه معارف دینی از جمله معرفة اللّه اعتقاد دارد،۲ اما از ظاهر عبارت اشعری بر‌می‌آید که ابومحمد به اضطراری بودن همه معارف معتقد نبود. او جایز می‌دانست معرفة اللّه اضطراری یا اکتسابی باشد. با این حال، از دیدگاه ابومحمد تکلیف و امر به معرفة اللّه -‌ چه اضطراری باشد و چه اکتسابی‌ -‌ جایز نیست. برای این عبارت اشعری درباره نظریه ابومحمد نوبختی می‌توان دو احتمال مطرح کرد:

الف) احتمال نخست این‌که ابومحمد دو فرایند طولی برای معرفة اللّه قائل بود؛

1.. «إن أمرَ الدین کلّه بالاستدلال یُعلم، فنحن عرفنااللّه عزّوجل بالادلة ولم‌نشاهده ولا اخبرنا عنه مَن شاهده...» (شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۹۲).

2.. این احتمال كه ابوسهل در مقام جدل با خصم در موضوع امامت، این سخن را بیان داشته، در نتیجه معلوم نیست اعتقاد به معرفت اكتسابی داشته باشد، منتفی است؛ زیرا در صورتی چنین توجیه صحیح است که از ابوسهل شاهدی مبنی بر اكتسابی نبودن معرفت وجود داشت، که در این صورت ممکن بود ادعا كنیم كه این عبارت ابوسهل (چون در تعارض با دیگر شواهد است)، در مقام جدل بوده است؛ در حالی كه اولاً، چنین شاهدی از ابوسهل نداریم؛ ثانیاً، غیر از عبارت پیش‌گفته در کتاب التنبیه، همین‌كه ‌شیخ مفید در اوائل‌المقالات، دیدگاه نوبختیان را استثنا نكرده - در حالی كه خود را مؤظف به ذكر دیدگاه‌های اختلافی نوبختیان می‌دانسته - به دست ‌می‌آید كه بنونوبخت هم معرفت را اكتسابی می‌دانستند. البته، دربارۀ ابومحمد شاهدی وجود دارد كه دیدگاهی متفاوت داشته است؛ از همین‌رو، از قلمرو اتفاق‌نظر امامیه در عبارت ‌‌شیخ مفید، خارج می‌شود، اما از آن‌جا كه دربارۀ ابوسهل چنین شاهدی وجود ندارد، بلكه شاهد ضد آن موجود است، می‌توان به دست آورد كه احتمالاً ابوسهل معرفت را اكتسابی می‌دانسته است.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
224

کلامی رایج و غالب (معتزله)، با تحول روبه‌رو شد مسئله معرفت بود که موجب شد نظریه معرفت اضطراری، نه با خوانش اصیل امامی، بلکه از دریچه نگاه اصحاب معارف و اصحاب طبع از معتزلیان نگریسته شود و نظریه معرفت اضطراری در آخر به طور کلی از ساحت کلام امامیه رخت بربندد. در گفتار حاضر سیر تاریخی تطور نظریه معرفت اضطراری در مدرسه بغداد از نوبختیان تا شیخ طوسی بررسی شده است.

نوبختیان

درباره نظر دو اندیشمند مطرح خاندان نوبختی (ابوسهل و ابومحمد)۱ درباره معرفة اللّه، گزارشی از نظر ابومحمد نوبختی در کتاب مقالات الاسلامیین اشعری که تقریباً همزمان با اوست، ذکر شده است. عبارت ابوالحسن اشعری چنین است:

۰.گروه پنجم از امامیه بر آنند، معارف همه‌اش اضطراری نیست و معرفة اللّه، هم جایز است اکتسابی و هم جایز است اضطراری باشد و [البته] اگر اکتسابی یا اضطراری باشد، امر (و تکلیف) به معرفت به هیچ وجه جایز نیست. این قول حسن بن موسی (ابومحمد نوبختی) است.۲

1.. ابوسهل و ابومحمد نوبختی از برجسته‌ترین متکلمان امامیه در عصر غیبت صغرا هستند. آنان پس از افول مدرسۀ کلامیِ کوفه، در محیط معتزلیِ بغداد، مدرسۀ کلامیِ امامیه را پایه‌گذاری کردند و در واقع سرآغازی بر مدرسۀ کلامیِ امامیه در بغداد هستند. برای مطالعۀ بیشتر دربارۀ تاریخ نوبختیان، نک: خاندان نوبختی، تحقیق: عباس اقبال، و دربارۀ اهم اندیشه‌های ابوسهل و ابومحمد نوبختی، نک: نوبختیان، نگاشته سیدعلی حسینی‌زاده خضرآباد.

2.. «الفرقة الخامسة منهم یزعمون أن المعارف لیس کلُّها اضطراراً والمعرفة باللّه یجوز أن تکون کسباً ویجوز أن تکون اضطراراً وإن کانت کسباً او کانت اضطراراً فلیس یجوز الامر بها على وَجهٍ من الوجوه وهذا قول الحسن‌بن‌موسى» (اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۲).

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20722
صفحه از 285
پرینت  ارسال به