اضطراری هم میشود شناخته شود؛ همانگونه که هر چیزی که معرفتش غیر استدلالی (ضروری) است، با استدلال و نظر هم میشود بدان شناخت حاصل کرد.۱ یکی از مثالهایی که معمولاً آنان ذکر میکنند آن است که معرفت به اینکه «زید» در داخل خانه است، هم میشود اضطراری و بدون استدلال و با مشاهده حاصل شود، و هم میشود به وسیله خبر نبی یا فردی دیگر، تحقق یابد.۲
سرانجام نادیده گرفتن ملاک ومعیار اصحاب معارف در اضطراری بودن معرفت، بدانجا انجامید که ملاحمی خوارزمی (م ۵۳۶) بیان کرد: اگر مقصود از اضطراری بودنِ همه معارف آن است که همه آنها ابتدائاً و بدون نظر و تأمل در انسانها حاصلاند، این خلاف وجدان است!۳ و اگر مقصود آن است که علوم با نظر و استدلال حاصل میشوند، ولی ضروریاند، غرض ما حاصل شده مبنی بر اینکه علوم دینی محتاج نظر و استدلالاند.۴
ملاحمی در واقع، با نادیده گرفتن معیار معرفت اضطراری جاحظ و اصحاب معارف میگوید: اگر منظور جاحظ آن است که انسانِ حی، معرفتش با نظر حاصل است، این اختلاف، در واقع، اختلاف لفظی است، اما اگر منظور او آن است که علم بدون نظر حاصل میشود، پاسخش آن است که ما بالوجدان علم را تابع نظر میبینیم که به سبب آن ایجاد میشود؛۵ در حالی که تمام حرف جاحظ آن بود که
1.. ابو رشید نیشابوری، المسائل فی الخلاف بین البصریین و البغدادیین، ص۳۳۰.
2.. همان، ص۳۳۲. همانطور كه پیداست، شیوخ بصری چون ابوعلی و ابوهاشم، معرفت حاصل از خبر نبی را اكتسابی میدانند در حالیكه از منظر جاحظ اضطراری بود.
3.. این در حالی است که معیار آنان در اضطراری بودن معارف، غیراختیاری بودن معارف بود نه اینکه ابتدائاً و بدون نظر و تأمل حاصل میشوند.
4.. ملاحمی، الفائق، ص۴.
5.. همان، ۳۶۹.