211
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

که ملاک و معیار اضطراری بودن معرفت را «غیراختیاری بودن» و تحت سلطه انسان نبودنِ معرفت به شمار می‌آوردند. آنان معرفت اضطراری را معرفتی معرفی کردند که نیازمند نظر و استدلال نیست و در واقع، معرفت اضطراری را معادل معرفت ضروری در منطق به‌کار بستند. سپس بر اساس این ملاک و معیار، معارف اضطراری‌ را به دو دسته تقسیم می‌کردند: الف) معارف بدیهی که در انسان‌ها بدون نظر و استدلال حاصل‌اند، مانند علم به استحاله اجتماع نقیضین و علم به قبح کذب و امثال آنها؛۱ ب) معارف به‌دست آمده از طریق محسوسات و مشاهَدات به دلیل آن‌که نیازمند نظر و استدلال‌ نیستند و خود به‌ خود حاصل‌اند.۲

در این تعریف، بی‌نیازی از استدلال و نظر، ملاک و معیار معرفت اضطراری قرار گرفته است و این‌که خود به‌ خود در ما حاصل است و طبیعتاً ما فاعل آن نیستیم؛ از این‌رو، از منظر آنان چنین معرفتی، امکان نفی معرفت‌شناختی۳ ندارد.۴

جالب آن‌که برخی معتزلیان بغداد (ابوالقاسم کعبی) هم همین معیار برای معرفت اضطراری را پذیرفتند؛ در حالی که شیوخ نخستین اعتزال بغداد (بشر بن معتمر)، معرفت اضطراری را معرفت غیراختیاری می‌دانستند! البته، اختلاف‌های جزیی میان معتزله بصره و بغداد در معرفت اضطراری بود؛ برای مثال، معتزلیان بغداد - مانند نظّام - معتقد بودند معلومِ اکتسابی همیشه اکتسابی است و به هیچ‌وجه نمی‌شود آن ‌را اضطراری (بدون فکر و نظر) به دست آورد؛ حتی در آخرت.۵ اما معتزلیان بصره بر آن بودند هر چیزی که معرفتش استدلالی است،

1.. همان، ص۶۵ـ۶۶.

2.. ابورشید نیشابوری، المسائل فی الخلاف بین البصریین و البغدادیین، ص۳۰۵.

3.. لایمکننا نفیه عن انفسنا.

4.. ‌قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ص۲۲.

5.. ابو رشید نیشابوری، المسائل فی الخلاف بین البصریین و البغدادیین، ص۳۳۲؛ حسنی رازی، تبصرة العوام، ص۵۳.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
210

و در آخر مخالفان اضطراری بودن معارف، معتقدند لازمه مبنای جاحظ آن است که اگر شخص شدید الشهوه‌ای مرتکب معصیت کبیره (زنا، قتل و شرب خمر) شود، نباید مستحق ذم و عقاب باشد؛ زیرا به هنگام شهوت و غلبه دواعی، این افعال طبعاً و غیراختیاری از او سر‌زده است! و نیز در مبنای او اگر کسی که به خداوند متعال معرفت دارد و از مواضع خشنودی و سخط او آگاه است، گناه کوچکی انجام دهد، مستحق عقاب و ذم است، اما کسی که معرفة اللّه ندارد، گناه بزرگ هم انجام دهد، مستحق عقاب و ذم نخواهد بود.۱

اثبات معرفت اکتسابی و تبیین مبادی آن

معتقدان به معرفت اکتسابی پس از نقض و ابرام استدلال‌های معتقدان به معارف اضطراری و پاسخ به شبهات آنان در صدد تبیین معرفت اکتسابی و وجوب کسب معرفت برآمدند:

الف) بی‌نیازی معرفت اضطراری از نظر و تأمل

ابوعلی جبایی به مثابه مهم‌ترین و تأثیرگزارترین مخالف اصحاب‌ معارف، ملاک و معیار کسانی چون ابوهذیل و نظّام در معرفت اضطراری را مدّ نظر قرار داد و معرفت اضطراری را‌ شناختی معرفی کرد که نیازمند نظر و استدلال نیست،۲ پس از او ابوهاشم و قاضی عبدالجبار نیز همین مفهوم را مدنظر قرار دادند؛۳ برخلاف امامیه و اهل حدیث و نیز بر خلاف مشایخ نخستین معتزله - به جز نظّام - و اصحاب معارف

1.. همان، ص۳۲۹.

2.. ابورشید نیشابوری، المسائل فی الخلاف بین البصریین والبغدادیین، ص۳۰۵.

3.. ‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۶۷ـ۶۸.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20720
صفحه از 285
پرینت  ارسال به