خوارزمی (۵۳۶) در کتاب المعتمد و الفائق و شاگردان و پیروان آنان نظریه معرفت اکتسابی را تبیین و گسترش دادند.
مخالفان معارف اضطراری و معتقدان به اکتسابی بودن معارف، به طور طبیعی میبایست دو کار انجام دهند: نخست استدلالها و شبهات اصحاب معارف را پاسخ دهند و در گام دوم استدلالها و مبانی خویش را در راستای اکتسابی بودن معارف، تبیین کنند.
رد استدلالها و شبهاتِ اصحاب معارف
الف) سکون نفس، ملاک تشخیص حق از باطل
معتقدان به معارف اکتسابی، ملاک علم را «سکون نفس» میدانند و همان را معیار سنجش حق از باطل به شمار میآورند و در پاسخ به شبهه جاحظ که اگر معیار تمییز حق و باطل، سکون نفس باشد، این معیار هم در حق و هم در باطل وجود دارد، بیان میکنند سکون نفسِ اهل باطل با عارض شدن شبهه از بین میرود و متزلزل میشود،۱ در حالی که اهل حق اگر از راه صحیح نظر کرده باشند با شبهه زائل نمیشود.۲
اما پاسخ ابوعلی جبایی به این شبهه که اگر اهل حق، سکون نفس دارند، پس چرا برخی آنان از حق عدول کرده و به باطل میپیوندند؟ آن است که اساساً عدول و رجوع از مذهبی به مذهب دیگر بر فساد و بطلان دلالتی ندارد؛ چنانکه ثبوت و ماندن بر عقیدهای هم نمیتواند دلیل بر حقانیت باشد،۳ بلکه بازگشت از مذهبی به