195
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

نفس؛ ب) تلاش و کوشش بیشتر؛ ج) استناد به بدیهیات و ضروریات.

اما از منظر جاحظ سکون نفس، در مباحث معرفت‌شناختی نمی‌تواند معیار تشخیص حق از باطل باشد؛ زیرا از نظر او این معیار هم در صدق و هم در کذب (حق و باطل) وجود دارد؛ به بیان دیگر، هم حق‌دار و هم ناحق نسبت به نتیجه‌ای که رسیده‌اند سکون قلب‌ دارند. انگیزه و تلاش بیشتر برای فعل هم نمی‌تواند معیار صدق و کذب باشد؛ زیرا آن ‌هم در هر دو محقق است و حتی در مواردی انگیزه و تلاش اهل باطل در راستای اندیشه و مذهب باطلشان (مانند خوارج) از اهل حق بیشتر است.۱

از دیدگاه جاحظ، استناد به ضروریات و محکماتِ بدیهی نیز در مقام اثبات نمی‌تواند معیار درستی برای تشخیص صدق و کذب باشد؛ به دلیل آن‌که همه کسب‌کنندگان معرفت - چه حق و چه باطل - در وجدانِ خودشان معتقدند که از ضروریات استفاده می‌کنند.۲ او خطاب به نظّام و دیگر معتقدان به معرفت اکتسابی می‌گوید: «اگر خیال می‌کنید تنها شما در مقام استدلال از ضروریات بهره‌ می‌برید، پس چرا خود شما در امور مختلف با هم اختلاف دارید؟! با چه ملاکی می‌خواهید بفهمید که کدام یک از شما حقّ و کدام یک ناحق هستید؟».۳

اضطراری بودن معرفة اللّه و معرفة النبی

از نظرگاه جاحظ معرفة ‌النبی بر معرفة اللّه مقدم است؛ زیرا او معتقد است مردم از طریق پیامبران به خداشناسی می‌رسند، نه از طریق براهین حرکت و سکون و امثال

1.. جاحظ، المسائل والجوابات فی المعرفة، ص۱۱۴.

2.. همان.

3.. همان، ص۱۱۵. ناگفته نماند از آن‌جا ‌كه رسالۀ جاحظ افتادگی دارد، حلّ معضل چگونگی تشخیص حق از باطل، بر اساس مبنای معرفت اضطراری تبیین نشده است.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
194

صالحی،۱ صالح قُبّه،۲ ابوالحسن شطوی۳ و ابن راوندی (م ۲۴۵/ ۲۹۳)۴ و البته، از مدرسه اعتزال بغداد و از شاگردان بِشر بن معتمر، ثُمامة بن اشرس نیز همه معارف را اضطراری می‌دانست.۵

جاحظ - به‌عنوان مشهورترین و برترین نظریه‌پرداز اصحاب ‌معارف -۶ در رساله کوتاهِ المسائل والجوابات فی المعرفة استدلال‌های معرفت اکتسابی (اختیاری) را رد کرده و سپس ادله غیر اختیاری بودن همه معارف را تبیین کرده است. برخی ادله اصحاب معارف مبنی بر اضطراری (غیراختیاری) بودن همه معارف، به شرح ذیل است:

عدم کارایی معارف اکتسابی در تشخیص حق از باطل

ابوعثمان جاحظ در ردّ دیدگاه معتقدان به اکتسابی بودن معارف دینی (همچون نظّام و بِشر بن معتمر) بیان می‌کند: اگر معرفة اللّه، معرفة ‌النبی و معرفة الشریعة اکتسابی باشد، در مقام اثبات، ملاکی برای تشخیص حق از باطل (صدق از کذب) باقی نخواهد ماند؛۷ به دلیل آن‌که از دیدگاه او معیار تشخیص حق از باطل و حق‌دار (مُحق) از ناحق (مبطل) یکی از این موارد می‌تواند باشد: الف) آرامش و سکون

1.. بغدادی، اصول الایمان، ص۱۲۷.

2.. همان، ص۳۱. او از شاگردان نظّام (ابن حزم، الفصل فی الملل والنحل، ج۳، ص۱۴۰ و ۱۸۹) و از طبقۀ هفتم معتزله است (ابن مرتضی، طبقات المعتزلة، ص۷۳).

3.. حسنی رازی، تبصرة العوام، ص۲۰۲.

4.. نک: همان.

5.. بغدادی، اصول الایمان، ص۳۲ و ۲۶۴.

6.. به تعبیر قاضی عبدالجبار: «واکثرُ مَن تکلّم فی هذا الباب، عنه أخذوا وببعض ما أورده تعلّقوا» (‌قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۲۳۵).

7.. مطابقت با واقع، میزان تشخیص صدق از کذب در مقام ثبوت است. بحث جاحظ در مقام اثبات است.

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20617
صفحه از 285
پرینت  ارسال به