تکلیف برای انسان پس از شناخت خود و خدای خود، تازه معنا پیدا میکند و آن در مرحله نخست، وجوب تحصیل معارف توحید و عدل است که باید تلاش کند و به دست آورد و سپس باید به تکالیف شرعی از راه سمع و شریعت دست یابد و عمل کند. اگر اقدام به شناخت معارف توحید و عدل و نیز شناخت شریعت و تکالیف شرعی نکند، کافر و دشمن خداوند به شمار میآید.۱
در مبنای ابوهذیل نخستین تکلیف برای انسان، پس از شناخت خود و خدای خود، تازه معنا پیدا میکند و آن در مرحله نخست، وجوب تحصیل معارف توحید و عدل است که باید تلاش کند و به دست آورد (مانند معرفت به صفات الهی و عدل الهی) و سپس باید به تکالیف شرعی از راه سمع و شریعت دست یابد و عمل کند. اگر به شناخت معارف توحید و عدل و نیز شناخت شریعت و تکالیف شرعی اقدام نکند، در این صورت کافر و دشمن خداوند به شمار میآید.۲
پیداست که مهمترین دغدغه ابوهذیل از طرح بحث معرفت، حل مسئله تکلیفِ نخستین است. او به زعم خویش با این بیان، مشکل تکلیفِ نخستین و تکلیف به معرفة اللّه را اینگونه حل کرد که انسان، مکلّف به اصل معرفة اللّه نیست، بلکه معرفة اللّه با ادنی التفاتی و خود به خود حاصل میشود و تکلیف - در واقع - پس از حصول معرفة اللّه آغاز میشود.
نظّام
نخستین واکنش به دیدگاه قدریه و ابوهذیل، از سوی نظّام (م ۲۲۱/ ۲۳۱) برجستهترین شاگردِ ابوهذیل بود. او با ملاک و معیار «عدم نیازمندی به نظر و