173
معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی

به نظر می‌رسد دلیل مخالفت آنان با مناظره و حرام دانستن کلام، نه به جهتِ مخالفت با تعقل و خِرَدورزی، بلکه به دلیل مبتلا نشدن به بدعت و دور نشدن از کتاب و سنت بوده است؛ از این‌رو، شخصی چون احمد بن حنبل پرداختن به علم کلام حتی برای دفاع از سنت را هم جایز نمی‌دانست.۱

از منظر اهل حدیث پیروی و موافقت با دلیل صحیح، لازم است و فرق نمی‌کند از چه طریقی ایجاد شده باشد؛ چه از دلیل حسّی باشد و چه از دلیل عقلی یا نقلی؛ زیرا اینها ابزار معرفت‌اند که خداوند متعال در نفوس عباد خلق کرده است. آنان بر آن بودند میان ادله صحیح در مقام ثبوت، هیچ‌گاه تعارض نخواهد بود و آن ‌را محال می‌دانستند. شرط تبعیت و حجیت دلیل را صحیح بودن آن می‌دانستند. بنابراین، اصلاً تعارض میان ادله صحیحه را ممکن نمی‌دانستند، چه رسد به آن‌که معتقد شوند به هنگام تعارض، عقل بر نقل یا نقل بر عقل تقدم دارد.۲

از نظرگاه اندیشوران حدیث‌گرای اهل سنت، نصوص کتاب و سنت، مشحون از ادله صریح عقلی است و به بیان دیگر، شرع نیاز طبعی و فطری انسان‌ها در خِرَدورزی را به نیکوترین وجه برآورده و چگونگی تعقل و تأمل را بیان کرده است. بنابراین، خود قرآن متضمنِ ادله عقلی است که معرفت به صانع، معرفت به توحید و اسماء و صفات و نیز تصدیق رسل و امکان معاد، با آنها حاصل می‌شود و این بیان عقلی قرآن قابل مقایسه با بیان‌های اهل کلام نیست و به مراتب از آن متقن‌تر و کامل‌تر است:

۰.در قرآن بیان اصول دین که مقدماتشان با عقل صریح دانسته می‌شود (وجود دارد) که مانندش در کلام احدی از مردم یافت نمی‌شود، بلکه عموم آنچه نظرکنندگان ماهر از ادله عقلی آورده‌اند، قرآن خلاصه آن و

1.. ابن ابی‌یعلی، طبقات الحنابلة، ج۱، ص۳۳۴.

2.. الشهری، الدلیل العقلی عند السلف، ص۲۷ـ۲۸.


معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
172

در امر به آنچه در شریعت آمده است - مانند نظر، تدبر، تفکر و امثال آن - اتفاق دارند.۱

از نظر او این خبط بزرگ اهل کلام، از مخالفت آشکار اهل حدیث با مناظره و علم کلام سرچشمه گرفته است؛ در حالی که مخالفت با مناظره و کلام، غیر از مخالفت با نظر و استدلال و خِرَدورزی است:

۰.و لکن [از آن‌جا که] میان واژه «نظر و استدلال» و «کلام»، اشتراک است و آنان منکر بدعت‌های متکلمان در نظر و کلام و استدلالِ غلط‌شان بودند، متکلمان پنداشته‌اند انکار این، مستلزم انکار جنس نظر و استدلال است.۲

البته، این‌که معتقدان به معرفت اضطراری مخالف نظر و استدلال نبودند در کتاب‌های ‌کلامی خودِ اهل کلام هم ذکر شده است. برای مثال، هم قاضی عبدالجبار و هم سید مرتضی و دیگران به آن تصریح کرده‌اند:

۰.و اما اصحاب تقلید، منکر نظر به معنای فکرو تأمل نیستند، آنان منکر مناظره هستند که غیر از نظر است. چه بسا (شرایطِ) اوضاع آنان را به مناظره مجبور سازد و آن را به‌کار ببرند با آن‌که مناظره را فاسد می‌دانند.۳

1.. «فان اهل السنة والحدیث لا ینکرون ما جاء به القرآن، هذا اصل متفقٌ علیه بینهم. واللّه قد امر بالنظر والاعتبار والتفکر والتدبر فی غیر آیة، ولا ُیعرف عن احدٍ من سلف الامة ولا ائمة السنة وعلمائها انه انکر ذلک؛ بل کلهم متفقون علی الامر بما جاءت به الشریعة من النظر والتفکر والاعتبار والتدبر وغیرذلک» (ابن‌تیمیه، مجموع فتاوی، ج۴، ص۵۶).

2.. «ولکن وقع الاشتراک فی لفظ «النظر والاستدلال» ولفظ «الکلام»؛ فانهم انکروا ما ابتدعه المتکلمون من باطل نظرهم وکلامهم واستدلالهم، فاعتقدوا (متکلمون) اِنّ انکار هذا مستلزم لانکار جنس النظر والاستدلال» (ابن‌تیمیه، مجموع فتاوی، ج۴، ص۵۶).

3.. «فأما أصحاب التقلید فما ینکرون‏ النظر الذی هو الفکر والتأمل وانما ینکرون المناظرة وهی غیر النظر وربّما ألجأتهم الحال الى المناظرة واستعملوها مع اعتقادهم فسادها» (قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۳۸۲ و ۹۶؛ شریف مرتضی، الذخیره، ص۱۷۰).

  • نام منبع :
    معرفت اضطراری در قرون نخستین اسلامی
    سایر پدیدآورندگان :
    علی امیرخانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20873
صفحه از 285
پرینت  ارسال به