محمد بن یعقوب کلینی
بررسی کتاب کافی نشان میدهد این کتاب نهتنها یک مجموعه حدیثی که روایات را گردآوری کرده است، بلکه چینش و تبویب این روایات از یک نظام فکری حکایت میکند که در پس این مجموعه نمایان است. کلینی (م ۳۲۹) نیز با مقدم کردن «کتاب العقل» و ذکر ۳۶ روایت درباره اهمیت و جایگاه عقل در نظام معرفت دینی، بر این باور تأکید میکند که نقل روایات به معنای تعبد و پذیرش عاری از فهم و تعقل نیست، بلکه مضامین روایات بهعنوان میراثی عقلی و در یک نظام معقول ارائه میشوند. چینش منطقی، سازوار و دستگاهمند روایات در کتابها، ابواب و حتی میان روایات درون هر باب، این نظاممندی را بهخوبی نشان میدهد. از نظرگاه کلینی، عقل حجت نهایی دریافت و فهم حقایق است و بر اساس آن ثواب و عقاب، تعلق میگیرد: «کان العقل هو القطب الّذی علیه المدار وبه یُحتجّ وله الثواب، وعلیه العقاب».۱
کلینی بعد از «کتاب العقل» و تبیین جایگاه آن در نظام معرفتی، بیدرنگ «کتاب فضل العلم» را ذکر کرده است و در آن به جایگاه علم و معرفت و فضائل علمآموزی و فضیلت مجلس علم و همنشینی با عالِم اشاره کرده است۲ و نیز اینکه طلب علم بر غیرعالم فریضه است،۳ همانگونه که بذل علم بر عالم فضیلت به حساب میآید و اینکه تعلیم علم زکاتِ علم خوانده شده است.۴
محمد بن یعقوب سپس «کتاب التوحید» را ذکر کرده و در آن بسیاری از معارف را به شکلی منسجم و دستگاهمند در خصوص توحید در مرتبه ذات، صفات و افعال