321
دنيا و آخرت از نگاه قرآن و حديث جلد اوّل

۴۶۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ناز و نعمت دنيا در نزد خداوند ، كمتر و كوچك تر از فضله يك پشه ريز است. اگر دنيا در نظر خداوند به اندازه بال مگسى ارزش داشت، نه مسلمانى به آن مى رسيد و نه كافرى از آن بهره اى مى يافت.

۴۷۰.حلية الأولياء ـ به نقل از زيد بن ثابت ـ :پيامبر خدا بر بوريايى خوابيد و بوريا در پهلوى ايشان ، رد انداخت. عايشه گفت: اى پيامبر خدا! كسرا و قيصر ، از سلطنتى بزرگ برخوردارند و شما كه پيامبر خداييد ، هيچ نداريد : بر بوريا مى خوابيد و جامه بى مقدار مى پوشيد!
پيامبر خدا به او فرمود: «اى عايشه! اگر بخواهم كه كوه ها برايم از طلا شوند، چنين مى شوند . جبرئيل ، كليدهاى خزانه هاى دنيا را برايم آورد ؛ ولى من آنها را نخواستم. بوريا را بالا بزن!» .
بوريا را برداشتم . ديدم كه زير هر گوشه اى از آن ، قطعه اى از طلاست كه يك مرد نمى تواند آن را بردارد.
پيامبر فرمود: «اى عايشه ! به اينها بنگر. دنيا در نزد خداوند ، حتّى به اندازه بال پشه اى ارزش ندارد». در اين هنگام ، قطعه ها[ى طلا] در زمين فرو رفتند (ناپديد شدند).

۲ / ۲

بى قدر و وزن

۴۷۱.امام على عليه السلام :از اين دنياى مكّار فريبكار ، بر حذر باشيد... كه دنيا در نزد خداوند هيچ قدر و وزنى ندارد، و تا آن جا كه به ما خبر رسيده است ، خداوند هيچ مخلوقى نيافريده است كه در نزد او منفورتر از دنيا باشد، و از زمانى كه دنيا را آفريد ، به آن نگاه نكرد. كليدها و خزانه هاى دنيا به پيامبرمان محمّد صلى الله عليه و آله پيشنهاد شد ، بى آن كه از بهره آخرتش چيزى كم شود ؛ امّا او از پذيرفتن آن سر باز زد؛ زيرا مى دانست كه خداوند چه چيز را ناخوش مى دارد، او هم آن را ناخوش داشت، و چه چيز را كوچك مى شمارد ، او هم
كوچكش شمرد، و آنچه را خداوند پايين آورده است ، او بالا نبرد، و آنچه را خداوندكم قرار داده ، او زيادش نگرداند.
اگر درباره خُردى دنيا در نزد خداوند ، تو را جز همين اندازه خبر نداده بود كه خداوند آن را كوچك تر از آن دانسته كه خوبى اش (خوشى اش) را پاداشى براى اهل طاعت قرار دهد و كيفرهايش را كيفرى براى اهل معصيت [ ، همين، كفايت مى كرد].


دنيا و آخرت از نگاه قرآن و حديث جلد اوّل
320

۴۶۹.عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ نَعيمَ الدُّنيا أقَلُّ وأصغَرُ عِندَ اللّهِ مِن خُرءِ بُعَيضَةٍ ، ولَو عَدَلَت عِندَ اللّهِ جَناحَ ذُبابٍ لَم يَكُن لِمُسلِمٍ بِها لَحاقٌ ، ولا لِكافِرٍ خَلاقٌ ۱ . ۲

۴۷۰.حِلية الأَولياء عن زيدِ بن ثابِت :نامَ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله عَلى حَصيرٍ فَأَثَّرَ في جَنبِهِ ، فَقالَت لَهُ عائِشَةُ : يا رَسولَ اللّه هذا كِسرى وقَيصَر في مُلكٍ عَظيمٍ ، وأنتَ رَسولُ اللّهِ لا شَيءَ لَكَ ؛ تَنامُ عَلَى الحَصيرِ وتَلبَسُ الثَّوبَ الرَّديءَ!
فَقالَ لَها رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله : يا عائِشَةُ ، لَو شِئتُ أن تَسيرَ مَعِيَ الجِبالُ ذَهَبا لَسارَت ، ولَقَد أتاني جِبريل بِمَفاتيحِ خَزائِنِ الدُّنيا فَلَم اُرِدها . اِرفَعِي الحَصيرَ !
فَرَفَعَتهُ ، فَإِذا تَحتَ كُلِّ زاوِيَةٍ مِنها قَضيبٌ مِن ذَهَبٍ ما يَحمِلُهُ الرَّجُلُ ، فَقالَ : اُنظُري إلَيها يا عائِشَة ، إنَّ الدُّنيا لا تَعدِلُ عِندَ اللّهِ مِنَ الخَيرِ قَدرَ جَناحِ بَعوضَةٍ . ثُمَّ غارَتِ القُضبانُ . ۳

۲ / ۲

ما لَها قَدرٌ ولا وَزنٌ

۴۷۱.الإمام عليّ عليه السلام :اِحذَروا هذِهِ الدُّنيا الخَدّاعَةَ الغَرّارَةَ . . . فَما لَها عِندَ اللّهِ قَدرٌ ولا وَزنٌ ، ولا خَلقٌ ـ فيما بَلَغَنا ـ خَلقا أبغَضَ إلَيهِ مِنها ، وما نَظَرَ إلَيها مُذ خَلَقَها . ولَقَد عُرِضَت عَلى نَبِيِّنا مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله بِمَفاتيحِها وخَزائِنِها لا يَنقُصُهُ ذلِكَ مِن حَظِّهِ مِنَ الآخِرَةِ فَأَبى أن يَقبَلَها ؛ لِعِلمِهِ أنَّ اللّهَ ـ عَزَّ وجَلَّ ثَناؤُهُ ـ أبغَضَ شَيئا فَأَبغَضَهُ ، وصَغَّرَ شَيئا فَصَغَّرَهُ ، وألاّ يَرفَعَ ما وَضَعَ اللّهُ ـ جَلَّ ثَناؤُهُ ـ وألاّ يُكثِرَ ما أقَلَّ اللّهُ ـ جَلَّ وعَزَّ ـ ، ولَو لَم يُخبِركَ عَن صِغَرِها عِندَ اللّهِ ، إلاّ أنَّ اللّهَ ـ جَلَّ
وعَزَّ ـ أصغَرَها عَن أن يَجعَلَ خَيرَها ثَوابا لِلمُطيعينَ ، وأن يَجعَلَ عُقوبَتَها عِقابا لِلعاصينَ ۴ . ۵

1.الخَلاق : النَّصيب (المصباح المنير : ص ۱۸۰ «خلق») .

2.تاريخ المدينة : ج ۲ ص ۵۵۷ عن الشعبي .

3.حلية الأولياء : ج ۷ ص ۲۶۲ وراجع الطبقات الكبرى : ج ۱ ص ۴۶۶ .

4.جواب «لو» محذوف وتقديره : «لكفى» كما في بحار الأنوار .

5.دستور معالم الحكم : ص ۳۷ و ص ۳۹ ؛ بحار الأنوار : ج ۷۳ ص ۱۰۸ و ۱۱۰ ح ۱۰۹ نقلاً عن عيون الحكم والمواعظ وفيه «الغدّارة» بدل «الغرّارة» .

  • نام منبع :
    دنيا و آخرت از نگاه قرآن و حديث جلد اوّل
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همكارى: سیّد رسول موسوى، ترجمه: حمیدرضا شیخى
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4485
صفحه از 476
پرینت  ارسال به