327
دنيا و آخرت از نگاه قرآن و حديث جلد دوّم

۱۳۵۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بد بنده اى است آن بنده اى كه دچار سرگرمى و غفلت است و قبرستان و پوسيده شدن را از ياد برده است! بد بنده اى است آن كه نافرمانى و سركشى كرده و آغاز و فرجام را به فراموشى سپرده است!

۱۳۵۳.امام على عليه السلام :يـاد آخـرت ، دارو و درمـان اسـت . يـاد دنيا ، بـدترينِ دردهاست.

۱۳۵۴.امام على عليه السلام :من ياران محمّد صلى الله عليه و آله را ديده ام و هيچ يك از شما را شبيه آنان نمى بينم! آنان صبح مى كردند ، در حالى كه موهايشان ژوليده و چهره هايشان غبارآلود بود و شب را تا صبح به سجده و قيام مى گذراندند و پيشانى ها و گونه هايشان را [در پيشگاه خداوند] به خاك مى ساييدند و از ياد مَعادشان چنان ناآرام بودند كه گويى بر روى آتش ايستاده اند.

۱۳۵۵.امام على عليه السلام ـ بخشى از خطبه ايشان كه در آن ، از جور زمانه اش مى گويد و مردم روزگارش را به پنج گروه تقسيم مى كند و سپس به زهد (بى رغبتى به دنيا) فرا مى خواند ـ :و [معدود] مردانى باقى مانده اند كه ياد بازگشتگاه (قيامت) ، ديدگان آنان را [بر هر حرام و ناروايى] فرو بسته است و ترس رستاخيز ، اشك هايشان را جارى ساخته است .
برخى از آنان رانده و آواره شده اند ، برخى ترسان و مقهور گشته اند، برخى خاموشى اختيار كرده و لب فرو بسته اند، برخى مخلصانه همچنان [به حق و حقيقت [دعوت مى كنند ، برخى گريان و دردمندند و تقيّه آنها را به گم نامى كشانده و ناتوانى ، وجودشان را فرا گرفته است ، چنان كه گويى در دريايى تلخ فرو رفته اند. دهان هايشان بسته و دل هايشان جريحه دار است . آن قدر نصيحت كرده اند كه خسته شده اند ، و چندان مقهور [و سركوب] گشته اند كه به خوارى و ناتوانى درافتاده اند، و چندان كشته داده اند كه شمارشان اندك گشته است.


دنيا و آخرت از نگاه قرآن و حديث جلد دوّم
326

۱۳۵۲.عنه صلى الله عليه و آله :بِئسَ العَبدُ عَبدٌ سَها ولَها ونَسِيَ المَقابِرَ وَالبِلى ، بِئسَ العَبدُ عَبدٌ عَتا وطَغى ونَسِيَ المُبتَدَأَ وَالمُنتَهى. ۱

۱۳۵۳.الإمام عليّ عليه السلام :ذِكرُ الآخِرَةِ دَواءٌ وشِفاءٌ ، ذِكرُ الدُّنيا أدوَأُ الأَدواءِ. ۲

۱۳۵۴.عنه عليه السلام :لَقَد رَأَيتُ أصحابَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، فَما أرى أحَدا يُشبِهُهُم مِنكُم! لَقَد كانوا يُصبِحونَ شُعثا غُبرا ، وقَد باتوا سُجَّدا وقِياما يُراوِحونَ بَينَ جِباهِهِم وخُدودِهِم ، ويَقِفونَ عَلى مِثلِ الجَمرِ مِن ذِكرِ مَعادِهِم. ۳

۱۳۵۵.عنه عليه السلام ـ من خُطبَةٍ يَصِفُ فيها زَمانَهُ بِالجَورِ ويُقَسِّمُ النّاسَ فيهِ خَمسَةَ أصنافٍ ، ثُمَّ يُزَهِّدُ فِي الدُّنيا ـ :وبَقِيَ رِجالٌ غَضَّ أبصارَهُم ذِكرُ المَرجِعِ ، وأراقَ دُموعَهُم خَوفُ المَحشَرِ ، فَهُم بَينَ شَريدٍ نادٍّ ۴ ، وخائِفٍ مَقموعٍ ۵ ، وساكِتٍ مَكعومٍ ۶ ، وداعٍ مُخلِصٍ ، وثَكلانَ موجَعٍ ، قَد أخمَلَتهُمُ ۷ التَّقِيَّةُ ، وشَمِلَتهُمُ الذِّلَّةُ ، فَهُم في بَحرٍ اُجاجٍ ، أفواهُهُم ضامِزَةٌ ۸ ، وقُلوبُهُم قَرِحَةٌ ، قَد وَعَظوا حَتّى مَلّوا ، وقُهِروا حَتّى ذَلّوا ، وقُتِلوا حَتّى قَلّوا. ۹

1.سنن الترمذي: ج ۴ ص ۶۳۲ ح ۲۴۴۸ ، المستدرك على الصحيحين : ج ۴ ص ۳۵۱ ح ۷۸۸۵ ، المعجم الكبير : ج ۲۴ ص ۱۵۶ ح ۴۰۱ ، شُعب الإيمان : ج ۶ ص ۲۸۷ ح ۸۱۸۱ كلّها عن أسماء بنت عميس ، الفردوس : ج ۲ ص ۲۲ ح ۲۱۴۴ عن أسماء بنت عمر وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج ۱۶ ص ۹۷ ح ۴۴۰۵۴ .

2.غرر الحكم : ح ۵۱۷۵ و ۵۱۷۶ ، عيون الحكم والمواعظ : ص ۲۵۶ ح ۴۷۴۸ وص ۲۵۵ ح ۴۷۲۱ .

3.نهج البلاغة : الخطبة ۹۷ ، بحار الأنوار : ج ۶۹ ص ۳۰۷ ح ۲۹.

4.نَدَّ : أي شرد وذهب على وجهه (النهاية : ج ۵ ص ۳۵ «ندد») . و في بحار الأنوار : «ناءٍ» .

5.قَمَعْتهُ : قَهَرْتهُ (المحيط في اللغة : ج ۱ ص ۲۰۴ «قمع») .

6.مكعوم : مِن كَعْم البعير ؛ وهو أن يشدّ فمه إذا هاج (النهاية : ج ۴ ص ۱۸۰ «كعم») .

7.خَمَل ذِكْرُه وصوته : خفي . وأخمَلَه اللّه تعالى ، فهو خامل ساقط لا نباهة له (القاموس المحيط : ج ۳ ص ۳۷۱ «خَمَلَ») .

8.الضّامِز : المُمسِك (النهاية : ج ۳ ص ۱۰۰ «ضمز») .

9.نهج البلاغة : الخطبة ۳۲ ، بحار الأنوار : ج ۷۸ ص ۵ ح ۵۴ ؛ مطالب السؤول : ص ۳۲ نحوه .

  • نام منبع :
    دنيا و آخرت از نگاه قرآن و حديث جلد دوّم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏شهرى، با همكارى: سیّد رسول موسوى، ترجمه: حمیدرضا شیخى
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3529
صفحه از 436
پرینت  ارسال به