۱۳۰۶. امام على عليهالسلام ـ در ديوان منسوب به ايشان ـ :
فريفته مشو ، كه دوستدار را نشانههايى است /
و از نجواى محبوب ، نزدش نامههايى .
از جمله آن دلايل ، خُرّمى اوست ، به هر آن بلايى كه دچارش مىشود/
و شادمانى اوست ، به هر آنچه محبوب مىكند .
لذا منع از سوى محبوب ، خود ، بخششى نيك است/
و فقر ، گراميداشت و لطفى بىدرنگ .
نشانه ديگرِ آن دوستدار ، اينكه هر چه بر سرش فرود مىآيد/
خود را نگاه مىدارد و ساده زندگى مىنمايد .
نشانه ديگر ، آن كه او را جامه به كمر بسته/
بر كناره آب و آماده هر كار مىبينى.
نشانه ديگر ، بىرغبتى اوست /
به آنچه از سراى ذلّت و نعمتِ گذرا مىبينى .
نشانه ديگر ، آن است كه عزمش /
بر فرمانبرى محبوبْ استوار است؛ گرچه سرزنشگر ، پافشارى كند .
نشانه ديگر ، آن است كه بر اثر شوقش/
همچون بيمارى به چشم مىآيد كه قلبش [از شدّت تشنگى ]مىسوزد .
نشانه ديگر ، آن است كه به سبب اُنس با محبوب/
از هر چيزى كه او را از محبوب بازدارد ، مىرمد .
نشانه ديگر ، آن است كه در ميان مردم ، مىخندد/
امّا قلبش چون عزيزْ از دست دادگان ، غمگين است .
نشانه ديگر ، اندوه و مويه اوست در پناهِ/
تاريكىهاى شب ، كه هيچ چيزْ او را از آن ، باز نمىدارد .
نشانه ديگر ، آن است كه شيفته برآوردنِ/
درخواست كسى است كه از آن بهرهمند مىشود .
نشانه ديگر ، آن است كه چون عاقلى /
او را در كار زشتى ببيند ، گريانش مىيابى .
نشانه ديگر ، آن است كه او را پويا/
در راه جهاد و هر كار با فضيلتى مىبينى.
نشانه ديگر ، آن است كه او را مىبينى/
كه همه كارها را به فرمانرواى عادلى سپرده است .