۱۱۱۶. مسند ابن حنبل ـ به نقل از مطرف بن عبداللّه بن شخّير ـ : حديثى از ابوذر برايم نقل كرده بودند و من دوست داشتم او را ببينم . پس چون او را ديدم ، به او گفتم : اى ابوذر ! از تو حديثى برايم نقل كردهاند كه دوست داشتم تو را ببينم و درباره آن از تو بپرسم .
ابوذر گفت : «اينك ديدى . پس بپرس» .
گفتم : شنيدهام كه مىگويى : پيامبر خدا فرمود : خداوند عز و جل ، سه تن را دوست دارد و سه تن را دشمن مىدارد ؟
گفت : «آرى ، گمان ندارم كه به دوستم محمد صلىاللهعليهوآلهدروغ مىبندم» ، و اين جمله را سه بار تكرار كرد .
گفتم : آن سه تن كه خداوند دوستشان دارد ، كياناند ؟
گفت : «مردى كه در راه خدا مىجنگد . پس براى جهاد و به انتظار پاداشِ خدا ، با دشمن روياروى مىشود و پيكار مىكند تا كشته شود . شما نيز در كتاب خداوند عز و جل در اين باب مىخوانيد : «خداوند ، كسانى را كه در راهش چون صفى مىجنگند ، دوست دارد» ؛ و مردى كه همسايهاش او را مىآزارد و او بر آزارش شكيبايى مىورزد و انتظار پاداش از خدا دارد . پس خداوند او را با مرگ يا زندگى از اين آزار ، ايمن مىگرداند ؛ و مردى كه همراه مردمى است . پس در حركت هستند تا آن كه خواب يا چرت بر آنان چيره مىشود و آنان ، آخر شب [براى خواب ]فرود مىآيند ، امّا او به وضو و نمازش مىپردازد» .