۸۳۱. الكافى ـ به نقل از حسن بن جَهْم ـ : به امام رضا عليهالسلامگفتم : مرا از دعا فراموش مكن .
حضرت فرمود : «گمان مىكنى كه من فراموشت مىكنم ؟».
اندكى در خودم انديشيدم و با خود گفتم : او براى شيعيانش دعا مىكند و من نيز از شيعيانش هستم . آنگاه گفتم : نه ، فراموشم نمىكنى .
فرمود : «از كجا فهميدى ؟» .
گفتم : من از شيعيانت هستم و تو برايشان دعا مىكنى .
فرمود : «آيا متوجّه چيز ديگرى جز اين شدى ؟».
گفتم : نه .
فرمود : «هرگاه خواستى بدانى كه نزد من چه جايگاهى دارى ، ببين من نزدت چه جايگاهى دارم» .
۸۳۲. امام هادى عليهالسلام ـ به متوكّل عبّاسى ـ : صفاى دوستى را از آن كه دوستىاش را برآشفتى ، مخواه . وفادارى از آن كه به او نيرنگ زدى ، مطلب ، و خيرخواهى را از آن كه بدگمانىات را متوجّه او كردى ، مجو ؛ چرا كه دل ديگرى نسبت به تو ، همچون دل تو نسبت به اوست .
ر . ك : ص ۸۹ (سازگارى جانها)؛ ص ۶۰۱ (معيارِ جايگاه بنده در نزد خدا) .
ب ـ همدردى در خوشى و ناخوشى
۸۳۳. امام على عليهالسلام : راستترينِ برادران در دوستى ، كسانى هستند كه در خوشى و ناخوشى با برادران خود [با جان و مال خويش] ، بيشتر همدردى مىكنند .
۸۳۴. امام على عليهالسلام : در تنگنا و سختى ، دوستى راستين ، آشكار مىشود .