مىشود ـ ، جز از طريق معرفت شهودى حاصل نمىگردد . به گفته برخى از اهل معرفت :
تمام مطلب ، اين است كه انسان ، تا معرفت شهودى نسبت به خدا پيدا نكند ، عاشق نمىشود . اگر اينگونه عارف شد ، مىبيند كه همه خوبىها در خدا جمع است : «ءَآللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ » . ۱ بنا بر اين ، محال است انسان به غير خدا توجّه كند . ۲
بالاترين درجات محبّت
بر اين اساس ، آنان كه معرفتشان نسبت به خداوند متعال ، معرفت شهودى است ، بالاترين درجات عشق و محبّت را نسبت به ذات مقدّس او دارند ، و آنان دو طايفهاند : يكى «ملائكه (فرشتگا)» و ديگرى «اولوا العلم (دانشوران)» ؛ همانگونه كه خداوند سبحان مىفرمايد :
«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُو لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلَـئكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ» . ۳ خداوند ، گواهى مىدهد كه جز او هيچ معبودى نيست ؛ و نيز فرشتگان و دانشوران [ ، گواهى مىدهند] .
امام على عليهالسلام درباره شدّت محبّت طايفه اوّل ، يعنى فرشتگان ، نسبت به حضرت حق عز و جلچنين مىفرمايد :
. . . قَدِ استَفرَغَتهُم أشغالُ عِبادَتِهِ و وَصَلَت حَقائِقُ الإِيمانِ بَينَهُم و بَينَ مَعرِفَتِهِ وقَطَعَهُم الإِيقانُ بِهِ إلَى الوَلَهِ إِلَيهِ، و لَم تُجاوِز رَغَباتُهُم ما عِندَهُ إلى ما عِندَ غَيرِهِ،قَد ذاقوا حَلاوَةَ مَعرِفَتِهِ، وشَرِبوا بِالكَأسِ الرَّوِيَّةِ مِن مَحَبَّتِهِ . ۴