در اینباره بیاندیشید که...
در شغلهای قبلیتان کدام جهتگیری را اتخاذ
کردید؟ اگر بیش از یک شغل داشتهاید، بکوشید به یاد آورید که در شروع و پایان
روز چه احساسی را در شما بهوجود میآورد؟
اگر در زمان بیدار شدن و رفتن به کار ترس داشتید، یا در پایان روز احساس
راحتی میکردید، به احتمال بسیار قوی جهتگیری شغلی داشتهاید.
درباره رابطه میان شادکامی و موفقیت کاری پژوهشهای بسیاری انجام شده است. خطر داشتن جهتگیری شغلی این است که افرادی که صرفاً منتظر کارت زدن در پایان روز هستند سطح بالای گسستگی و استرس و سطح پایینتر شادی (جز در پایان روز کاری) را گزارش میکنند (رات و هارتر، ۲۰۱۰). از آنجا که محل کار جایی است که غالباً یک سوم روزمان را آنجا سپری میکنیم، باید مطمئن شویم به جایی میرویم که میخواهیم در آنجا باشیم، دوست داریم در آنجا باشیم، و در واقع جایی است که به آن اشتیاق داریم (دِنِو۱ و کوپر۲، ۱۹۹۸؛ دینر و دیگران، ۱۹۹۹؛ هارتر، ۲۰۰۹).
پژوهشگران دریافتهاند که برخی از ویژگیهای خاص شخصیتی در موقعیتهای شغلی خاصی بارزترند و زمانی که نیمرخهای شخصی و شغلی باهم همسو باشند رضایت کاری افزایش مییابد. پژوهشگران به طور ویژه اثرات متقابل میان «پنج عامل بزرگ» و شش شغل را بررسی کردهاند: معلمان، مدیران، کارگران خدماتی، صنعتگران، تولیدکنندگان (کارگری) و کارگران خانه (وینکلمان۳ و وینکلمان، ۲۰۰۸). آنها دریافتند که ناهمخوانی میان نیمرخ شخصیتی و شغل، به کاهش رضایت از زندگی میانجامد. معلمان در رضایت از زندگی و شغل بالاترین نمره را گرفتند، اما ترکیب صفتهای شخصیتی در معلمان بخشی از این یافته را تبیین میکند. به نظر میرسد توانمندی سرزندگی مهمترین ویژگی شخصیتی در زمینه رضایت کاری است.
در اینباره بیاندیشید که... آیا کاری را که هر روز انجام میدهید دوست دارید؟
هارتر و رات (۲۰۱۰) میگویند فقط ۲۰
درصد از ما با صدای رسا پاسخ میدهیم «بله»
(ص ۱۵).