در اینباره بیاندیشید که...
بوتان۱،
کشوری بسیار کوچک در آسیا، مفهوم تولید ناخالص ملی (جی ان پی)۲ را به عنوان شاخص موفقیت کشورش نپذیرفته و به جای آن مفهوم
شادکامی ناخالص ملی را معرفی کرده است (جی ان اچ)۳. به نظر شما این راه بهتری برای اندازهگیری ثروت یک کشور
است؟
در نظرسنجی جهانی گلوپ (کسبیر۴ و دینر، ۲۰۰۸) از بیش از ۱۳۰ کشور که یک نمونه معرف برای ۹۶ درصد از جمعیت جهان بود، ناهمخوانیهای زیادی در زمینه سلامت و پیامدهای درآمد مشاهده شد. سرانجام اینکه، در کشورهای فقیر، درآمد با ارضای نیازهای اولیه زیستی (مانند غذا و سرپناه) مرتبط است و در کشورهای ثروتمند، درآمد با برنامههای رفاه اجتماعی که از مردم در برابر تاثیرات نامطلوب فقر محافظت میکند، مرتبط است. به علاوه، در کشورهای فقیر نابرابری در درآمد (تغییرپذیری) بیشتر است. درآمد همچنین میتواند بر بهباشی اثر بگذارد، به این دلیل که کشورهای ثروتمندتر ظاهراً جنایت کمتر، مردمسالاری بیشتر، برابری بیشتر، سواد بالاتر، طول عمر بیشتر و سلامت بهتری دارند همچنین به حقوق بشر بیشتر احترام میگذارند. البته در کشورهای با درآمد بالا غالباً رقابتجویی و مادیگرایی بیشتر وجود دارد و زمان کمتری برای معاشرت و فراغت صرف میشود.
مجله فُربز
در سال ۱۹۸۵،
اد دینر و همکارانش فرصت مساعدی برای دستیابی به ۱۰۰
نفر از ثروتمندترین افراد امریکا در فهرست فربز داشتند. در یک زمینهیابی جذاب
از چندین گروه از افراد در قارههای مختلف خواسته شد تا میزان شادکامی خود را
درجهبندی کنند. نتایج نشان میدهد که نمره ثروتمندترین افراد امریکایی مجله
فربز (با ارزش دارایی خالص بالای ۱۲۵
میلیون دلار) و فقط کمی بالاتر (۸/۵)
از گروه تصادفی کنترل بود. به علاوه، نمره شادکامی ۳۷
درصد از ثروتمندان، پایینتر از نمره میانگین امریکاییها بود.
اصل مقاله را در دینر و دیگران (۱۹۸۵)
ببینید.