■ درد جسمانی؛
■ نگرانی؛
■ غمگینی؛
■ درماندگی؛
■ خشم.
اگرچه برای افزایش پایایی و روایی این «بهباشییاب» جدید به پژوهشهای بیشتر نیاز داریم، این ابزار ضمیمه جالبی برای پایگاه دادههای عظیم گلوپ درباره شادکامی است.
برای اطلاعات بیشتر به رات و هارتر (۲۰۱۰) بنگرید.
شادکام کیست؟
حال که روشن شد در این فصل شادکامی را چگونه تعریف کنیم، به سراغ دادههایی خواهیم رفت که به ما میگوید اکنون چه کسی در جهان شاد است. در واقع، و از مجموعه صدها هزار داده چنین برمیآید که اغلب مردم واقعاً شادکام هستند (مایرز۱، ۲۰۰۰). گرچه در انتهای قطب شادکامی قرار داشتن غیر معمول است، بیشتر مردم زمین نمره «نسبتاً راضی» را دریافت میکنند (دینر و دینر، ۱۹۹۵: ۶۵۳). این بدان معناست که در هر نقطه زمانی مشخص، بیشتر مردم محرکها و شرایط را مثبت ارزیابی میکنند. بنابراین، این فرض رایج که بیشتر مردم خودشان را ناخشنود۲ میدانند نادرست به نظر میرسد (مایرز، ۲۰۰۰). برای مثال، بیشتر مردم (بیش از دو سوم) در بیشتر نمونهها (در هر سن، نژاد، جنس، و مقیاس) در شادکامی، خودشان را «بالاتر از میانگین» میدانند. به نظر میرسد «افراد بستری در بیمارستان، الکلیها، زندانیان جدید، درمانجویان جدید و دانشجویانی که تحت سرکوب سیاسی زندگی میکنند» از این مطلب مستثنی هستند (مایرز، ۲۰۰۰).
به علاوه، خبر خوب این است که ما به عنوان یک فرد، در شادکام شدن یا نشدن خود تاثیر زیادی داریم. پژوهشگران پذیرفتهاند که بعد از ژنتیک (۵۰ درصد) (تلگن و دیگران، ۱۹۸۸) و شرایط زندگی