دارای ریخت بدنی مناسبی است. پیدایش و افزایش بهباشی، افزونِ بر مقابله و سازواری موفقیتآمیز، مستلزم دارا بودنِ مهارتهایی است، چون: افزایش هیجانات مثبت، غرقِگی، ارتباطات مثبت و معناداری در زندگی.
با گسترش رشته روانشناسی مثبتنگر، در دهه گذشته شاهد برنامههای آموزشی غنی و شگفتآوری در سرتاسر جهان بودیم که جنبههای گوناگون کارکرد مثبت را مورد توجه قرار میدادند. برای نمونه، برنامه خردمندی،۱ رشد عقلانی و اخلاقی کودکان را از طریق موضوعات متداول تشویق میکند (رِزنیتسکایا۲ و استرنبرگ، ۲۰۰۴). دانشآموزان میتوانند ایدههای خودشان درباره اندیشه خردمندانه را بیان کنند؛ از اینرو، این برنامه درباره نحوه اندیشیدن است و نه به چه چیز اندیشیدن. این برنامه تربیتی دارای ۱۶ اصل تعلیموتربیتی و شش شیوه است از قبیل: تفکر تأملی، تفکر گفتوشنودی، تفکر منطقی و احتجاجی.
تعدادی از برنامههای معطوف به امید در کودکانِ مدارس عبارتند از: «ایجاد امید»، و «ایجاد امید در کودکان»۳(لوپز و دیگران، ۲۰۰۴)، که یک برنامه پنج جلسهای مبتنی بر الگوی امید است و با نمایش روانی۴ (اهداف، موانع، راهها، و نیروی اراده) درهمبافته است. بر این اساس، کودکان داستانی درباره گذشتن از موانع میسازند، و نیز به «بازی امید»۵ مشغول میشوند که به تعقیب اهداف گوناگون میپردازد، کارتنهای مبتنی بر امید طراحی میکنند، بر زبان و سخن گفتنِ امیدبخش تأکید میورزند، داستانهای امیدوارانه درباره اهدافشان مینویسند، و چیزهای دیگری مانند اینها. نمرات معنادار بهدست آمده در مقیاس سنجش امید (CHS) نشان میدهند که نتایج این برنامهها بسیار نویدبخش است.
تحقیقات نشان میدهند که برنامه رشدِ توانمندمدار،۶ که از سوی موسسه گَلوپ طراحی شده است، به نحو چشمگیری عملکرد تحصیلی را بهبود میدهد (هاجز و کلیفتن، ۲۰۰۴). رویکرد بزرگداشت توانمندیها،۷ که معطوف به رشد توانمندیها از طریق قصهگویی است، به شکل گستردهای در مدارس ابتدایی شمال بریتانیا اجرا شده است (ایدز،۸ ۲۰۰۸). هوش هیجانی مفهوم فراگیری است که بهطور