...) جمع کردن؛ تماشای عکسها؛ در آغوش گرفتن و نوازش کردن؛ و هزاران هزار کار دیگر؛ بکوشید که یک نقشه تفریحی و اوقات فراغت را پیگیری کنید که در آن بهطور منظم (ترجیحا حتی برای پنج دقیقه در روز هم که شده) به برخی از این فعالیتها بپردازید.
دست آخر آنکه، هیچ «درمان روانشناختی مثبتنگر» ویژهای وجود ندارد؛ با اینحال، همانگونه که روشن شد، برخی رویکردهای درمانی در حال ایجادِ درمانهای مثبتنگر خالصی هستند که بر اساس الگوهای مرتبط با روانشناسی مثبتنگر باشد (برای نمونه: فاوا و روئینی، ۲۰۰۹). شگفت آنکه، گرچه نظریه خودتعیینگری۱ یکی از نویدبخشترین دستورالعملهای آتی دانسته میشود، اما تا به امروز هیچ نظریهای درباره خودتعیینگری وجود ندارد (دسی و رایان، ۲۰۰۸). سلیگمن و همکاران مشغول ایجاد و توسعه مداخلات روانشناختی مثبتنگر خاصی در راستای توانمندیها و فضایل VIA هستند.
انتقادها از «درمان مثبتنگر» مبتنی بر این برداشت هستند که بسیاری از درمانهای متداول، بدون اینکه اشاره مستقیمی به این مطلب داشته باشند و یا برچسب مثبتنگری به خود بزنند، هم اکنون اصول روانشناسی مثبتنگر را برای کاستن از رنج و افزایش شادکامی و بهباشی بهکار میگیرند. برای نمونه، برخی درمانها به تسهیل و پیشرفت این امور کمک میکند: هیجانات مثبت؛ معنا و هدف (خود تعیینگری/ خودمختاری)؛ خودکارآمدی، ادراک شایستگی/تسلط؛ ارتباط و کارکرد میانفردی (واینبرگِر،۲ ۱۹۹۵). از اینرو، تمایز آشکارتری برای جداسازی این دو مورد نیاز است.
روانشناسی مثبتنگر و مربیگری
از سال ۲۰۰۰ تلفیق روانشناسی مثبتنگر (نظریه و عمل) در دنیای مربیگری افزایش فزایندهای داشته است (کافمن و اسکولر،۳ ۲۰۰۴؛ گرَنت، زیر چاپ؛ گرنت و اسپنس، زیر چاپ؛ هفرن، زیر چاپ). گرچه امروز دیگر این مطلب جا افتاده است، اما تنها در همین اواخر بود که نشریههای علمی موجود، کتابچههای راهنمای روانشناسی مثبتنگر (کتابهایی مانند: شادکامی اصیل، چگونه شادکام زندگی کنیم؟، مثبت بودن، روانشناسی مثبتنگر و مربیگری) را مورد حمایت عملی قرار دادند. این کتابهای راهنما مربیان را قادر به دسترسی به مداخلات روانشناختی مثبتنگر معتبر (PPIs) میکند و تمرینهای