نشانگانِ پیش از قاعدگی۱(اِرناندِسریف و دیگران، ۲۰۰۰)، فشار خون (مویِر۲ و دیگران، ۲۰۰۴)، و سطح کورتیزول را بکاهد (فیلد و دیگران، ۲۰۰۵)؛و نیز کارکرد ایمنی و غدد درونریز عصبی در بیماران دارای سرطان سینه و اچآیوی [ایدز] (دییگو و دیگران، ۲۰۰۱؛ اِرناندِسریف و دیگران، ۲۰۰۴، ۲۰۰۵)،و نیز پیامرسانهای عصبی سروتونین و دوپامین را بیفزاید (فیلد و دیگران، ۲۰۰۵).
از لحاظ روانشناختی نیز کاهش چشمگیری در افسردگی بر اثر مداخلههای مبتنی بر مالشدرمانی، و همانند با کارآیی رواندرمانی سنتی (مویِر و دیگران، ۲۰۰۴)، گزارش شده است (فیلد و دیگران، ۲۰۰۴). بهنظر میرسد مالشدرمانی حتی هنگامی که به میزان اندکی [یکبار] نیز بهکار گرفته میشود، سودمند و کارا است.
چرا مالشدرمانی چنین پیامدهای مثبتی بر بهباشی جسمانی و روانشناختی میگذارد؟ مویر و دیگران(۲۰۰۴) چند فرضیه پیشنهاد میدهند: نخستینِ آنها فرضیه «کنترل دروازه» کاهش درد۳ است. به سخن دیگر، این فرضیه بر آن است که با وجود آمدنِ فشار در سایر ناحیهها (جدای از ناحیههای درد)، مالشدرمانی درد را تا موضعِ نخستینِ آسیب بند میآورد (بستن دروزاه). دوم آنکه، این باور هست که مالشدرمانی میتواند برانگیختگی شبکه عصبی پاراسمپاتیک را بالا بَرد، که این امر نیز حالتهای اضطراب را میکاهد و چهبسا احساس بهباشی را بهبار میآورد. بهتازگی، فرضیه «تغییر در مواد شیمیایی بدن»، به دلیل وجود شواهدی بر افزایش سطح سروتونین و اندورفینهای دیگر در خون پس از جلسه مالشدرمانی، مورد پیشنهاد قرار گرفته است. این تغییر در شیمی خون با فرضیه دیگری پیوند زده میشود که بر این باور است مالشدرمانی میتواند به «تولید خواب ترمیمی»۴ کمک کند. پژوهشهای ورزشی به مالشدرمانی از طریق ابزار مکانیکی اعتقاد بسیاری دارند؛ برای اینکه مالشدرمانی میتواند چسبیدگیهای زیرپوستی [بافتها] را باز کند، از فیبروز۵ جلوگیری کند، و نیز گردش خون و لنف را بالا ببرد (مویر و دیگران، ۲۰۰۴: ۵). سرانجام، گمان بر آن است که پیامدهای خوشایند و نویدبخش مالشدرمانی بر درد، ممکن است نتیجه «توجه میان فردیای» باشد که فرد از سوی مالش درمانگر [ماساژدهنده] دریافت میکند. همانند پیامدهای مثبت رواندرمانی، چهبسا که این تأثیرِ خود رابطه باشد که بهباشی بیماران را دگرگون میکند، و نه اینکه ضرورتاً پیامد انتخاب خودِ مداخله باشد (مِسِر۶ و
1.. premenstrual symptoms
2.. Moyer
3.. ‘gate control’ theory of pain reduction
4.. production of restorative sleep
5.. fibrosis؛ یا: تار فزونی؛ که عبارت است از پیدایش بیش از حد بافتهای تاری و همبند در اثر صدمه، زخم و جراحی.م
6.. Messer