در راستای یک هدف، علیرغم وسوسه دست کشیدن (پییوری،۱ ۲۰۰۹: ۶۷۸). از اینرو، پشتکارِ ما بر حسب میزان زمانی است که به یک برنامه میچسبیم، یا میزان زمانی که در تلاش برای تغییر میگذاریم.
انضباط شخصی و پایداری
همه ما بر این باوریم که انضباط شخصی برایمان خوب است، و میدانیم که چقدر عالی است که میزان زیادی از آن را داشته باشیم؛ اما، چند وقت به چند وقت روی بالابردن پایدرای و انظباط شخصیمان کار کنیم؟ درواقع، در نظرسنجیهای جهانی، انضباط شخصی اغلب در انتهای پنج توانمندی قرار داد (پترسن، ۲۰۰۶). منتقدان بر این باورند که روانشناسی مثبتنگر به طور خیلی سادهباورانهای توانایی تن دادن به تکانهها۲ را پیشنهاد میکند؛ بدن معنا که مثلاً برای خوشحال شدن، کافیست که برخی چیزها را در زندگی ترک کنیم (وَن دُرزِن، ۲۰۰۹). برای پاسخ به این ایراد، باید تحقیقات روانشناسی مثبتنگر پیرامون پایداری، انظباط شخصی، تأخیر انداختن در کامرواسازی، و خودنظمبخشی (که همگی از سوی محققان حوزه روانشناسی مثبتنگر انجام شده است) را که ارتباط بین این سازوکارهای کنترل تکانه را با بهباشی نشان میدهند، مورد مطالعه قرار دهید،.
ما پایداری را اینگونه تعریف میکنیم: «پشتکار و اشتیاق شدید برای اهداف طولانی مدت»؛ و انضباط شخصی را اینگونه: «توانایی انتخاب موفقیتآمیز از میان تکانههای ناسازگار». تحقیقات همواره نشان دادهاند که نمرات بالا در ابزارهای اندازهگیری مربوط به این مفاهیم، بهتر از ضریب هوشی میتوانند نمرات پایانی، حضور در مدرسه، موفقیت در نمرات آزمون، انتخاب برنامههای رقابتی دبیرستان، ساعات انجام تکلیف منزل و ساعاتی که صرف تماشای تلویزیون میشود را در میان نوجوانان پیشبینی کنند. از اینرو، بسیاری از نوجوانان به دلیل ناتوانی و یا شکست در بهکارگیری انضباط شخصی به پتانسیل فکری و سطوح جامع عقلانیشان دست نمییابند (داکوِرث۳ و سلیگمن، ۲۰۰۵، ۲۰۰۶).