23
روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)

سلامت روانی را در برابر بیماری روانی قرار می‌دهیم؟ [۳] از سال ۱۹۴۸، سازمان بهداشت جهانی۱، سلامت را این گونه تعریف کرده است: «وضعیت بهباشی کامل جسمانی، روانی و اجتماعی و نه صرفاً نبود بیماری یا ناتوانی» (سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۴۸، ص ۲۰۰). در سال ۱۹۵۸ روان‌شناس اتریشی، ماری جاهودا۲، اثر مهمش را در زمینه روان‌شناسی، با نام سلامت روانی آرمانی۳ نوشت، که شش معیار یا شش ویژگی را برای افراد بهنجار مشخص کرد: (۱) ادراک خویشتن کارا (۲) پذیرش و عزت نفس۴ واقعی (۳) مهار ارادی رفتار (۴) ادراک واقعی از جهان (۵) حفظ روابط و مهر‌ورزی و (۶) خودفرمانی و بارآوری. او مدعی بود این شش معیار برای بنیان نهادن «سلامت روانی مثبت‌» ضروری است. مطالعات وی از نخستین کوشش‌ها برای عملیاتی‌کردن کارکرد مثبت بود و یافته‌هایش از آنچه امروز از سلامت روانی و بهباشی می‌دانیم چندان دور نیست.

کوری کیز۵، نمونه روشن یک جامعه‌شناس مثبت‌نگر، سال‌ها وقت خود را صرف بررسی ارتباط میان سلامت روانی و بیماری روانی کرد. تلاشش وی را به این نتیجه رسانید که این دو در یک پیوستار قرار ندارند، بلکه آنها دو پیوستار جدا هستند. بنابراین، نبود بیماری روانی به معنای وجود سلامت روانی نیست. از آنجا که پژوهش‌ها پیوسته نشان داده است که نبود سلامت روانی به اندازه وجود بیماری روانی آسیب‌زاست، کیز دو راهبرد را برای از میان بردن اختلال روانی پیشنهاد کرد: (۱) ارتقاء و حفظ سلامت روانی [۴] و (۲) پیشگیری و درمان بیماری روانی (کیز و میشالک، ۲۰۰۹).

تاریخ روان‌شناسی مثبت‌نگر

یکی از انتقادها به روان‌شناسی مثبت‌نگر این است که اندیشه‌هایش نو نیست. حتی اصطلاح «روان‌شناسی مثبت‌نگر» را دهه‌ها پیش از سلیگمن، آبراهام مزلو۶ به‌کار برده است (مزلو، ۱۹۵۴. ص ۲۰۱). اما کار شگفت‌انگیز سلیگمن این است که توجه ما را به تفکرات و آراء پژوهش‌گران، فیلسوفان و دانشمندان گذشته بازگردانده است. ما چهار گروه از افراد را شناسایی کرده‌ایم که پیش از پیدایش رشته روان‌شناسی مثبت‌نگر درباره «زندگی خوب» تحقیق کرده‌اند. بگذارید با یونانیان باستان آغاز کنیم...

1.. World Health Organization

2.. Marie Jahoda

3.. Ideal Mental Health

4.. self-esteem

5.. Corey Keyes

6.. Abraham Maslow


روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)
22

بحث الگوی بیماری

از آغاز، اندیشه روان‌شناسی مثبت‌نگر، فاصله گرفتن از الگوی بیماری (پزشکی) بود (شکل ۱/۱)، که بر سوق دادن افراد از ۸- به ۳- یا از افسردگی شدید به افسردگی خفیف متمرکز بود. از سوی دیگر، روان‌شناسی مثبت‌نگر کانون توجه خود را بر انسان‌هایی قرار می‌دهد که به ۳+ تنزل کرده‌اند (پژمردگی) و به آنها کمک می‌کند تا به ۸+ برسند (بالندگی). ما این الگو را یک ابزار دیداری آسان و ساده برای آموختن تمایز میان «هدف‌های اصلی» روان‌شناسی مثبت‌نگر به دانشجویانمان یافتیم.

شکل ۱ ـ ۱. الگوی بیماری / سلامت

البته این تمثیل ساده است و زمانی به کار آمد که به توضیح تفاوت روان‌شناسی‌ها نیاز بود. اما، فرض این الگوی نظری آن است که افراد می‌توانند در نقطه صفر باشند. اما نقطه صفر چیست؟ و واقعاً معنای ۳+ بودن چیست؟ این الگو فرض می‌گیرد که روان‌شناسی مثبت‌نگر نمی‌تواند به افرادی که در انتهای طیف منفی‌ قرار دارند کمک کند. اما اکنون شواهدی داریم مبنی بر اینکه مداخله‌های روان‌شناسی مثبت‌نگر افزون بر افراد بهنجار، برای افراد با تشخیص بالینی افسردگی نیز سودمند است (سین۱ و لیبومیرسکی۲، ۲۰۰۹).

به علاوه، این نمودار معنای سلامت را زیر سوال می‌برد. «سلامت» دقیقاً چیست و ما چه زمانی

1.. Sin

2.. Lyubomirsky

  • نام منبع :
    روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)
    سایر پدیدآورندگان :
    کیت هفرن و ایلونا بونیول، ترجمه: محمد تقی تبیک و محسن زندی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 54720
صفحه از 392
پرینت  ارسال به