گلهای سرخ
گرچه داستان سلیگمن و باغچه گل سرخش یک آزمایش نیست، در
رشته روانشناسی مثبتنگر داستانی معروف است. به گفته وی، روانشناسی مثبتنگر
از الهامی آغاز شد که او هنگام رسیدگی به باغچه گل سرخش دریافت کرد. دخترش که در
آن زمان پنجساله بود میکوشیده است توجه پدرش را جلب کند. اما سلیگمن با او تندی
میکند. دخترش که از این پاسخ غمگین شده بود، از پدر میپرسد که آیا سه ـ چهار
سالگی مرا به خاطر داری که چگونه نق میزدم؟ به پدر گفت که وقتی به پنجسالگی
رسید تصمیم گرفت تا نق زدن را کنار بگذارد ـ اگر او قادر بود نق زدن را کنار
گذارد پس پدر هم میتواند بدخلق بودن را ترک کند. الهام این نکته که بهجای
تمرکز روی چیزهای نادرست، بایستی به پرورش چیزهای درست پرداخت، جرقهای شد برای
چیزی که سلیگمن طی ریاستش بر انجمن روانشناسی آمریکا از آن حمایت کرد: اینکه
باید به کودکانمان و خودمان بیاموزیم که بهجای ضعفها به توانمندیهایمان
بنگریم.
گزارش اصلی را در سلیگمن و چیک سِنت مِهایی (۲۰۰۰)
ببینید.
روانشناسی معمول (پیش از سال ۱۹۹۸)
بیآنکه به روانشناسان اعلام شود، پیش از جنگ دوم جهانی روانشناسی سه وظیفه داشت. این وظیفهها عبارت بودند از: (۱) درمان بیماری روانی (۲) بهتر کردن زندگی جمعیت بهنجار و (۳) مطالعه نابغهها. به دلیل پیامدهای دو جنگ جهانی و بازگشت سربازان زیادی که آسیب روانی دیده بودند، بودجههای پژوهشی بر رسالت اولش متمرکز شد و دو رسالت دیگر تقریباً از یاد رفت [۱] (لینلی۱، ۲۰۰۹).
باید اذعان کنیم که این بودجهها برای درمان اختلالات روانی بسیار موفق بوده است، به گونهای که اکنون دستکم ۱۴ اختلال میتوانند درمان شوند یا از شدت آنها بسیار کاسته شود (سلیگمن و چیک سِنت مِهایی، ۲۰۰۰). متأسفانه، تمرکز بر آسیبشناسی موجب شد روانشناسی به «قربانیشناسی»۲ تبدیل شود. روانشناسان بهجای اینکه انسانها را موجوداتی پویا، خلاق، خود تعیینکننده بدانند، آنها را موجودات منفعل و دستخوش نیروهای بیرونی میدانستند (سلیگمن و چیک سِنت مِهایی، ۲۰۰۰) [۲]. از این رو، تفاوت اصلی روانشناسی پس از جنگ دوم جهانی و روانشناسی مثبتنگر امروزی در این پرسش است: «چرا این افراد ناکامند؟» در برابر«چه چیزی موجب کامیابی برخی افراد میشود؟»
,, پیام جنبش روانشناسی مثبتنگر این است که به رشته ما یادآوری میکند که دچار بدشکلی شده است. روانشناسی فقط مطالعه بیماری، ضعف و آسیب نیست؛ مطالعه توانمندی و فضیلت نیز است. درمان، صرفاً روی نادرستیها تمرکز نمیکند، بلکه به ساختن درستیها نیز میپردازد. روانشناسی فقط درباره بیماری و سلامت نیست؛ درباره کار، آموزش، بینش، عشق، رشد و بازی است. و روانشناسی مثبتنگر در این جست و جو