وانگهی، بر حسب زمانِ گذشته شده از شدت، پژوهشگران بر این باروند که برای تعمق در فاجعه رخداده و کار با باورهای شناختی بازماندگان (پیش از آنکه بتوانند تثبیت شوند)، به زمان کافی نیاز است. با وجود این، پژوهشگران نشان دادهاند آنانیکه قادر به گزراش سودمندیهای فوری هستند، سطح تنیدگی کمتری در چند ماه/سال بعد دارند. بهنظر میرسد که واکنش و دستیابی به رشد، امری کاملاً فردی است (کوردُوا و دیگران، ۲۰۰۱؛ وایس، ۲۰۰۴).
حمایت اجتماعی
وجود حمایت اجتماعی یکی از مهمترین (کادِل و دیگران، ۲۰۰۳) تسهیلکنندههایی است که ما در پژوهشهای مربوط به رشد پسآسیبی به آن رسیدیم. هماکنون، پژوهشگران در حال بررسی تأثیرات درمانهای گروهمحور و شرکت در آنها (کوردوا، ۲۰۰۸، لِشنِر،۱ اِستُواِل و آنتونی، ۲۰۰۸) در تسهیل رشدِ ناشی از حمایت اجتماعی هستند، که یافتهای با تکرار فراوان است (سابیستِن و دیگران، ۲۰۰۷؛ هفرن و دیگران، ۲۰۰۸؛ لشنر و دیگران، ۲۰۰۸).
سبکهای مقابله و سازواری
هرچند رشد پسآسیبی گرچه خودش یک مقابله و سازواری نیست، اما پیوندهایی میان سبکهای مقابله و سازواری و رشد پسآسیبی وجود دارد (اُرکایُو، بُیِرز، و آنتونی، ۲۰۰۵). برای نمونه افرادی که مقابله مواجههمدار۲ (مقابله و سازواری فعال و مسألهمدار) را بهکار میگیرند میتوانند به ارزیابی مجددِ مثبت، پذیرش، جستجوی حمایت اجتماعی، و تعمق درباره آسیب و فاجعه پیشِ رویشان بپردازند و برای آن حادثه توجیه عقلانی مبتنی بر آن تعمق بیاورند.
افزون بر این، مقابله و سازواری هیجانمدار نیز بسیار سودمند است؛ و بروز هیجانیتر بلافاصله پس از آسیب، با رشد پسآسیبی پیوند داده شده است. با وجود اثرات سودمند مقابله مواجههمدار، استفاده از مقابله اجتنابیمدار۳ نیز میتواند با توجه به فرد، آسیب، و طولِ مدت استفاده سودمند باشد. چنانچه پیشتر گفتیم، فرار، اجتناب، توجهگردانی، سرگرمی و حواس پرتی سالم [گاهی] میتواند هنگام