173
روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)

زمان استراحت نمونه‌هایی واقعی از رشد پس‌آسیبی
برای
عینیت‌بخشی به مفهوم رشد، ما چند نقل قول را برگزیده‌ایم که به راستی طنین صدای
ما پژوهشگران این حوزه را به فریاد درمی‌آورد. یکی از آنها دوچرخه‌سوار معروف،
لَنس آرمسترانگ، است که پس از مبارزه با سه نوع سرطان و اخذ پیش‌آگاهی منفی، در
مسابقات تور دو فرانس هفت بار پیروز شد و رکورد جهانی این رشته را از آن خود
کرد:
·  بدون وجود آن بیماری من هرگز مجبور به ارزیابی
دوباره‌ای از زندگی‌ و حرفه‌ام نمی‌شدم. من یقین دارم که اگر مبتلا به سرطان نمی‌شدم،
در تور دو فرانس هم برنده نمی‌شدم.
(لَنس آرمسترانگ)
نمونه
بعدی از بیماری مبتلا به نوعی سرطان زنانه است که کِیت۱ با
او کار می‌کرد و او تجربه‌اش از سرطان و رشدِ ناشی از آن را برای وی بازگو می‌کرد:
·  سرطان مرا در آغوش گرفته است... و من احساس زندگی
بهتری می‌کنم. من می‌دانم که این سخن ممکن است احمقانه به‌نظر آید (خنده)، اما
به نظر من کیفیت زندگی‌ام بهتر شده است (آب بینی را بالا می‌کشد)؛ زیرا اولویت‌‌های
زندگی‌ام را مشخص کرده‌ام و می‌دانم چه چیزهایی مهم‌تر هستند.
(رندا،
بازمانده‌ای از سرطان)

نقدهای واردشده بر رشد پس‌آسیبی

یکی از انتقاده‌های اصلی از رشد پس‌آسیبی آن است که آیا براستی چنین چیزی اصلاً وجود دارد یا نه؟ برخی محققان بر این باورند که آنچه بازماندگان آسیب واقعاً تجربه می‌کنند شکلی از ناهماهنگی شناختی (فستینگر و دیگران، ۱۹۵۶، ۲۰۰۸) یا توهم مثبت است (تیلر،۲ ۱۹۸۹). هر دوی اینها فرد را از سردرگمی طاقت‌فرسا و ویرانگری و تباهی ناشی از آسیب محافظت می‌کنند. ناهماهنگی شناختی استدلالی روان‌شناختی است مبنی بر اینکه واقعیت به‌راستی بسیار متفاوت از آن‌چیزی است که فرد باور دارد، ولی شخص برای حفظ تعادل روانی خود و فهم آن رویداد آن را توجیه عقلانی می‌کند. از این‌رو،

1..
Kate

2.. Taylor


روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)
172

به جزء مثبتِ مهمی در زندگی روزمره‌شان تبدیل شده‌اند. رفاقت و صمیمیت در میان بازماندگان از آسیب امری رایج است. جنبه منفی این امر آن است که بسیاری از بازماندگان آسیب گزارش می‌کنند که برخی دوستانشان در طی گرفتاری و بدبختی آنها ناپدید می‌شوند و پشتیبان آنها نیستند. گرچه این مسأله در آن هنگام دردآور است، اما افراد گزارش می‌کنند که رخداد در کل به نفع آنها است، زیرا به آنان اجازه می‌دهد که دوستان راستینشان را بشناسند و زمان را (که گوهری بی‌نهایت گران‌بهاست) تنها با آنانی سپری کنند که ارزشش را دارند.

سومین حوزه، دربردارنده درک ارزش زندگی (یا افزایش بیداری و آگاهی وجودی)۱ است. همان‌گونه که انتظار می‌رود، فلسفه زندگی بسیاری از افراد دستخوش تغییر می‌شود. هنگامی که یک آسیب، شکنندگی و آسیب‌پذیری ما را جلوی چشممان می‌آورد و به ما می‌فهماند که شکست‌ناپذیر نیستیم، آنگاه است که شروع به تأمل در مسایل ژرف‌تری چون میرندگی، معنویت، معنا و هدف زندگی، و چیزهایی مانند آنها می‌کنیم. بسیاری از بازماندگان گزارش می‌دهند که آسیب و فاجعه چشمشان را به حقایق هستی باز کرد، بینشی روشن به آنان داد و موجب درک اهمیت زندگی شد، و فرصتی برایشان فراهم ساخت که اولویت‌هایشان را تغییر دهند، تصمیم بگیرند که با که و چگونه ایامشان را بگذرانند، اهمیت طبیعت، سلامتی، و اهمیت (یا بی‌اهمتی) ظاهر بدنی، امور مادی و کالاهای مالی را دریابند.

قلمرو چهارم، یعنی امکان‌های تازه، دربردارنده تمایل افراد برای تغییر اهداف زندگی‌شان،‌ نام‌نویسی در دوره‌های آموزشی برای یادگیری موضوعی جدید، و دست‌یابی به مدرک یا مهارتی تازه است. روی‌هم‌رفته، آنها به شدت بر زندگی در «اینجا و اکنون»، و درکی تازه از ارزش زندگی و زمان محدود متعلق به آنها در اینجا، یعنی روزی زمین، تمرکز می‌کنند.

حوزه پنجم، تحول معنوی در آنجایی است که افراد تصمیم به بازگشت به ایمان پیشین یا دین و مذهبی دیگر می‌گیرند. آنها رفته‌رفته شروع به مشارکت فعالانه (حضور در مکان‌های مذهبی، نماز و نیایش) می‌کنند، و باورشان به وجودی متعالی و شکرگزاری به درگاه او نیرومندتر می‌شود.

1.. increased existential awareness

  • نام منبع :
    روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)
    سایر پدیدآورندگان :
    کیت هفرن و ایلونا بونیول، ترجمه: محمد تقی تبیک و محسن زندی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 55171
صفحه از 392
پرینت  ارسال به