117
روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)

می‌شود و ثانیه‌ها همچون دقیقه‌ها می‌شوند. به طور کلی، یک تحریف آشکار زمان در واقعیت ساعت رخ می‌دهد.

فعالیت برای فعالیت (و آرزوی تکرار آن). این مؤلفه به آن ظرفیت فعالیت اشاره می‌کند که شما را خواهان انجام دادن دوباره آن کار می‌کند. هیچ پاداش و فشار بیرونی در کار نیست. صرفاً، انجام دادن آن کار را دوست دارید و می‌خواهید آن را تکرار کنید.

در خاتمه، یک تسهیل‌کننده احتمالی دیگر برای تجربه غرقگی وجود دارد و آن شخصیت شماست. احتمالاً کسانی را می‌شناسید که از زندگی لذت می‌برند و به نظر می‌رسد که به صورت ذاتی به تلاش‌های روزمره‌شان سوق داده می‌شوند. آنها مهارت‌هایی دارند که آنها را قادر می‌کند یک کنجکاوی ذاتی در همه جای زندگی و نیز پشتکار خودمحوری پایین داشته باشند؛ آنها توانایی برانگیخته شدن با پاداش‌های درونی را دارند (ناکامورا۱ و چیک سِنت مِهایی، ۲۰۰۵). این افراد شخصیت‌های خودجوش۲ نامیده می‌شوند و برای تجربه غرقگی مستعد‌ترند.

1.. Nakamura

2.. autotelic personality


روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)
116

بالاترین ظرفیت ممکن می‌رسد» (چیک سِنت مِهایی، ۲۰۰۹: ۳۹۴). غرقگی رابطه نزدیکی با هشیاری و انرژی روانی دارد، تا جایی که گفته شده است وقتی افراد احساس افت روانی۱ می‌کنند (افکار آشفته و مضطرب) افسردگی و استرس را تجربه خواهند کرد. اما، نبود افت روانی یا غرقگی (طرد هرگونه فکر منفی) برای افزایش اثر مثبت آن تجربه، مطلوب است (چیک سِنت مِهایی، ۲۰۰۹).

چندین شرطی که برای تسهیل تجربه غرقگی ضرورت دارند عبارت‌اند از:

 فعالیت ساختارمندی که با هدف‌های روشن و بازخورد فوری همراه است. این به معنای آن است که فعالیت باید قاعده‌مند و دارای یک طرح کلی باشد تا عمل فرد را جهت بدهد. همچنانکه در حال انجام دادن فعالیت هستیم باید احساس بازخورد داشته باشیم- این احساس که در مسیر درست به سوی هدف مطلوب قرار داریم. بدون بازخورد، سردرگمی و هشیاری رخنه خواهد کرد.

 توازن میان چالش‌ها و مهارت‌ها. چنانکه الگوی تجربه بهینه (شکل ۴.۱) نشان می‌دهد، برای دستیابی و باقی ماندن در مسیر غرقگی، باید توازنی دقیق میان مهارت‌ها و چالش‌های پیش رو داشته باشیم. اگر چالش موجود به‌مراتب بالاتر از سطح فعلی مهارت ما باشد، تولید اضطراب خواهد کرد. اگر خیلی پایین باشد، موجب ملالت خواهد شد. به علاوه، اگر فرد مهارتی نداشته و چالشی نیز وجود نداشته باشد (مانند تماشای تلویزیون) او در حالت بی‌احساسی قرار خواهد گرفت.

 تمرکز حواس کامل (ادغام کنش و آگاهی). فعالیت مورد نظر باید هشیاری و فعالیت را به طور کامل با هم ادغام کند. همه توجه به فعالیت است و جایی برای هشیاری نیست. «خودتان» را نیز احساس نمی‌کنید و با فعالیتی که در حال انجام دادن آن هستید یکی می‌شوید. مجالی برای هشیاری نسبت به خود وجود ندارد. توجه به کار پیش رو و همه محرک‌های مرتبط به آن متمرکز است. هر چیزی جز آن فعالیت در آن مقطع زمانی نامربوط است.

 احساس کنترل. این احساس ناشی از آن ظرفیت فعالیت است که ما را قادر می‌کند هشیاری نسبت به خود را از دست بدهیم، و در نتیجه بر فعالیتی که در حال انجام دادن آن هستیم احساس کنترل کنیم. این مسئله با درک نسبت مهارت در برابر چالش نیز ارتباط دارد؛ بنابراین، اگر دریافت ما این باشد که مهارت و چالش باهم مطابقت دارند، احساس کنترل بهتری خواهیم داشت.

 دگرگونی زمان. این عنصر عبارت است از: تجربه یگانه‌ای از گذر شتابان زمان، جایی که ناگهان متوجه می‌شوید شما ساعت‌ها درگیر آن فعالیت بوده‌اید در حالی که به نظر شما چند دقیقه آمده است. یا، برای مثال در رقص، زمان می‌تواند کند شود، به‌گونه‌ای که یک دقیقه بسان ساعت‌ها

1.. psychic entrophy

  • نام منبع :
    روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)
    سایر پدیدآورندگان :
    کیت هفرن و ایلونا بونیول، ترجمه: محمد تقی تبیک و محسن زندی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 55318
صفحه از 392
پرینت  ارسال به