توجه، به توانایی افراد اشاره میکند به اینکه هنگامی که در حال گذراندن زندگی روزمره هستند کل اوضاع را ببینند ـ هم خوب را هم بد را. افرادی که فقط به منفیها توجه میکنند از مثبتهای زندگی دوری میکنند و در جهانی میزییند که دینر و بیسواس ـ دینر (۲۰۰۸:۱۸۸) آن را «یک جهان زشت» مینامند.
تفسیر، اشاره میکند به تمایل افراد به اینکه هنگامی که هنوز همه واقعیتها موجود نیستند، داستانی را میسازند. هنگامی که افراد رخدادها و موقعیتها را منفی تفسیر میکنند، غالباً روحیهشان هم تحت تاثیر قرار میگیرد. به گفته دینر و بیسواس ـ دینر (۲۰۰۸) شش الگوی مخرب تفکر وجود دارد که غالباً افراد در تفسیر رخدادها از آنها استفاده میکنند:
هولناک کردن. مبالغه یک رخداد یا فرد منفی، فراتر از آنچه واقعاً هست.
تحمل نکردن رنج. تصوری که به افراد میگوید نمیتوانند بهبود یابند یا نمیتوانند رخدادهای آسیبزای احتمالی را تحمل کنند.
درماندگی آموختهشده. برخاسته از کارهای سلیگمن، این حالت زمانی است که افراد این شیوه فکری را اتخاذ میکنند که آنها بر شرایط منفیشان هیچ کنترلی ندارند و ناامید میشوند.
کمالگرایی. افرادی که از این تفسیر استفاده میکنند غالباً بر جزئیات ریز متمرکز میشوند و فقط کمال را میپذیرند.
انتظارات خودکامبخش منفی. پدیده استنباط پاسخهای منفی از دیگران از طریق ارتباطات قبلی فرد با دیگران.
عینک طرد. این زمانی است که افراد، طرد را شناسایی و بر آن تمرکز میکنند، حتی زمانی که شرایط چنین چیزی وجود ندارد (اقتباس شده از دینر و بیسواس ـ دینر، ۲۰۰۸: ۴ ـ ۱۹۳).
در نهایت، مولفه حافظه مربوط است به مجموعه گستردهای از پژوهشها که نشاندهنده این نکته است که یادآوری و لذت بردن از رخدادها و انتظارات مثبت گذشته به افزایش بهباشی میانجامد.