51
روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)

این سیستم‌ها و هیجان‌ها مستقیماً با دستیابی به هدف ارتباط دارند. بنابراین، هنگامی که در حال انجام دادن کاری هستیم که ما را به هدف مطلوبمان نزدیک می‌کند، احساس عاطفه مثبت ما افزایش می‌یابد. اما، هنگامی که با یک تهدید روبه‌رو می‌شویم، می‌کوشیم از آن موقعیت دور شویم و احتمالاً با احساس عاطفه منفی واکنش نشان خواهیم داد. سامانه فعالیت رفتاری۱ به مشوّق‌ها حساس‌تر و پاسخگوتر است و افراد را برون‌گراتر و تحریک‌پذیرتر می‌کند، در حالی که سامانه بازداری رفتاری۲ به تهدید‌ها حساس‌تر و پاسخگوتر است و سبب برانگیخته شدن اضطراب و روان‌آزردگی می‌شود.

بنابراین، چه چیزی موجب می‌شود مغز، یک سبک عاطفی مشخص را پدید آورد؟ نظریه‌های متعددی وجود دارد، از جمله تاثیر نفوذ‌های اجتماعی، الگوهای برانگیختگی، پدیدایی نورونی و نمود ژن (دیویدسون و دیگران، ۲۰۰۰). پژوهش روی انعطاف‌پذیری۳ سبب شده است شواهد فزاینده‌ای در تایید نظریه اول یافت شود. به ویژه، پژوهشگران دریافته‌اند جوندگانی که در یک محیط مغذّی پرورش می‌یابند، نسبت به گروه‌های کنترل، در مدار قشر پیش‌پیشانی و بادامه آنها (مناطق هیجان و تنظیم هیجان) تغییرات زیادی به وجود می‌آید. علاوه بر این، شواهد نشان می‌دهند که لازم نیست تغییرات در این نواحی از زمان تولد رخ داده باشد. محیط‌های پربار که بعدها در زندگی فرد به وجود می‌آید نیز می‌توانند تأثیر زیادی بر مدار هیجان و نواحی تنظیم مغز بگذارند (دیویدسون و دیگران، ۲۰۰۳).

1.. Behavioral activation system (BAS)

2.. Behavioral inhibition system (BIS)

3.. plasticity


روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)
50

به طوری که حرکت نورون‌ها را می‌توان مشاهده کرد. سرانجام، این دستگاه‌ها به روان‌شناسان شناختی و عصب ـ روان‌شناسان اجازه می‌دهد به مغز دست یابند تا شاخص‌های فیزیولوژیکی و هیجانی دیگر را کنار هم بچینند (راتی۱، ۲۰۰۱).

موج‌نمای الکتریکی مغز و تصویرسازی کارکردی تموج مغناطیسی به دانشمندان کمک کرد تا اثبات کنند که قشر پیش‌پیشانی۲ و بادامه دو جزء مغز هستند که به نظر می‌رسد با تجربه هیجان‌های مثبت ارتباط دارند. قشر پیش پیشانی، مرکز هیجان‌ها و تنظیم هیجانی است، و افزایش فعالیت بادامه سطوح بالای عاطفه منفی را پیش‌بینی می‌کند (دیویدسون، ۲۰۰۱). قشر پیش‌پیشانی توانایی ایجاد اهداف و راه‌های رسیدن به آنها را میسر می‌کند (دیویدسون، ۲۰۰۳). این قشر ارتباط تجربه‌های روزانه را با هدف‌های بلندمدت زیر نظر می‌گیرد و گاهی سبب تأخیر در ارضاء می‌شود. در نتیجه، افرادی که برانگیختگی پایینی در قسمت چپ قشر پیش‌پیشانی دارند نمی‌توانند رفتار معطوف به هدف داشته باشند یا تکانه‌های خود را کنترل کنند. افزون بر آن، افرادی که در قشر پیش‌پیشانی راست افزایش برانگیختگی دارند، مشکلاتی را در تنظیم هیجان‌ها گزارش می‌کنند.

نخستین پژوهش‌هایی که اثرات آسیب مغزی را مستند کرده‌اند (گینوتی۳، ۱۹۷۲؛ ساکیم۴ و دیگران، ۱۹۸۲) پژوهشگران را به این نتیجه رساند که بین قشر پیش‌پیشانی قدامی چپ و عاطفه مثبت رابطه وجود دارد. به ویژه، هنگام تجربه عاطفه مثبت، این بخش مغز فعال می‌شود، و هنگامی که احساس اضطراب یا افسردگی می‌کنیم عکس آن رخ می‌دهد (ویلر۵ و دیگران، ۱۹۹۳؛ دیویدسون و دیگران، ۲۰۰۰). بنابراین، مغز ما به دو سامانه تقسیم می‌شود: سامانه گرایش۶ (عاطفه مثبت) و سامانه اجتناب۷ (عاطفه منفی) (دیویدسون و اروین۸، ۱۹۹۹).

1.. Ratey

2.. prefrontal cortex (PFC)

3.. Gainotty

4.. Sackeim

5.. Wheeler

6.. approach system

7.. avoidance system

8.. Irwin

  • نام منبع :
    روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)
    سایر پدیدآورندگان :
    کیت هفرن و ایلونا بونیول، ترجمه: محمد تقی تبیک و محسن زندی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 55004
صفحه از 392
پرینت  ارسال به